گنجور

 
شهریار

تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی

یک عمر قناعت نتوان کرد الهی

دیریست که چون هاله همه دور تو گردم

چون بازشوم از سرت ای مه به نگاهی

ماه از پی دیدن بود ای شوخ و گذشتن

اما که گذشتن نتوان از چو تو ماهی

بر هر دری ای شمع چو پروانه زنم سر

در آرزوی آن که بیابم به تو راهی

شب‌ها همه دنبال رفیق توام اما

او هم‌قدم ماهی و من همدم آهی

نه روی سخن گفتن و نه پای گذشتن

سرگشته ام ای ماه هنرپیشه پناهی

هر شب تو و یاران نوازنده ولیکن

عشق تو به ما هم برسد گاه به گاهی

در فکر کلاهند حریفان همه هشدار

هرگز به سر ماه نرفته است کلاهی

گمره مشو ای ماه که از شاهد گمراه

در هر قدمی راه زند چاله و چاهی

بگریز در آغوش من از خلق که گلها

از باد گریزند در آغوش گیاهی

در آرزوی جلوه مهتاب جمالش

یا رب گذراندیم چه شبهای سیاهی

یک عمر گنه کردم و شرمنده که در حشر

شایان گذشت تو مرا نیست گناهی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۱۵۷ - ماه هنرپیشه به خوانش پری ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
خواجوی کرمانی

ای آینه قدرت بیچون الهی

نور رخت از طرّه شب برده سیاهی

خط بر رخ زیبای تو کفرست بر اسلام

رخسار و سر زلف تو شرعست و مناهی

آن جسم نه جسمست که روحیست مجسّم

[...]

سیف فرغانی

قرآن چه بود مخزن اسرار الهی

گنج حکم و حکمت آن نامتناهی

در صورت الفاظ معانیش کنوزست

وین حرف طلسمیست بر آن گنج الهی

لفظش بقراآت بخوانی و ندانی

[...]

کمال خجندی

ای از خط تو زنگ بر آئینه شاهی

تو شاهی و پیش تو بتان جمله سپاهی

آن لب نه زلال است که خمریست بهشتی

آن نقطه نه خال است که سریست آلهی

رویت به غلامی دلم خط به در آورد

[...]

جهان ملک خاتون

ماهیست نشسته به سر مسند شاهی

می نازد و پیداست از او فرّ الهی

از ملک جهان کام دلت جمله روا باد

در دامن مقصود تو باد آنچه تو خواهی

پشتم به تو گرمست و دلم با غم تو خوش

[...]

قاسم انوار

تو شاه جهانی و ندانم که چه شاهی؟

حیران تماشای تو از ماه بماهی

گر ملک و ملک وصف کمالات تو گویند

اسرار کمال تو ندانند کماهی

ای عشق، چه چیزی و ندانم که چه چیزی؟

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قاسم انوار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه