گنجور

حاشیه‌ها

داود بیدق داری در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

هربارکه غزل این بزرگ مرد تاریخ ادبیات را خوانده ام برایم تازگی داشت وهربار نکات تازه ای را به من آموخته است.واقعا جوهرسخن را کشیده وروان وزیبا ارائه داده است.

شایق در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

باسلام وقتی می توانی روی زیبا را ببینی که دلت صاف و بی غبار و زنگار باشد که اگر او را دیدی دیگر چیزی جز او نمی بینی و نا شکیبا وبی قرار میشوی ومی خواهی همیشه در دام او باشی انوقت همه را او می بینی بهر جا بنگرم انجا تو وینم

دیاکو در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۶ - جواب گفتن امیر المؤمنین کی سبب افکندن شمشیر از دست چه بوده است در آن حالت:

مصرع نخست بیت شانزدهم,
اینگونه است که "چون درامد در میان غیر خدا"

دانا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

در مورد تفسیر و معنی بیتی که جناب آقای علیرضا میفرمایند، به نظر بنده با چندین و چند بار خوندن اون بیت به یک ایهام برمیخوریم، با کمی مکس و تکیه و تأکید پس و پیش هنگام خوندن میشه به این معنی هم رسید که:
من به خاطر محبت و مهربانی تو نیست که به تو نگاه میکنم (بلکه به خاطر زیبایی تو است) چرا که عاشق صادق و حقیقی پاکباز شده از عشق زیاد و همه چیزش رو باخته و نیازی به محبت و مهربونی در خودش حتی احساس نمیکنه و فقط به خاطر رخ زیبا و بی نظیر و اون عشق حقیقیه که به معشوق نگاه میکنه!!!
با سپاس ...

أبرار در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۴ - نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه حلب:

با کمال احترام و عذر خواهی از همه دوستان
مولوی نه عالم دین است و نه عالم و متخصص علم کلام و قران
او نیز همانند حافظ هنرمندی میباشد که با کلمات همان کاری را انجام میدهد که یک نقاش بی نظیر همانند مایکا انجلو با هنر خود در واتیکان در شهر روم امروز . بدون شک بی نظیر ولی صد در صد با نتیجه ای نهایی که بی نظیر و فریبنده است
ولی انعکاس دهنده فهمی غلط از حقیقت
در مورد مایکل انجلو تعجبی هم نیست به علت اینکه این هنر بی نظیر او انعکاس اعتقادات اوست که بر اساس انجیل تحریف شده توسط کلیسای روم است
ألبته کسانی که از بدیهیات دین اسلام با خبرند مانندخود مرحوم علامه جعفری متوجه این امر هستند و مولوی را به عنوان یک عالم و متخصص به دین اسلام و قران نمیشناسند
تنها شیفته هنر کلامی مولانا یند
شبهاتی هم که مولانا در مورد تصوری که او از هدف
لطفا دقت بفرمایید هدف
بلی هدف عزاداری برای امام حسین علیه الصلاة و السلام
داشته البته خود نشأته همین غیر متخصص بودن او در این موارد میباشد
یعنی مولانا به جهت نشناختن متخصصانه مقوله های مطرح شده در قران کریم بخصوص هدف از رسالت و ایضا نشناختن و اهمیت سر فصل هایی مانند رسالت ,امامت , ظلم , قیام , عدالت , خصوصا هدف اصلی خلقت
یعنی خلافت انسان به عنوان نماینده حضرت حق جل جلاله در زمین و خلاصه نشناختن واقعی مقام حضرت رسول ص این وجود نازنین و اشرف أنبیاء و اولیاء ص به عنوان خلیفه الله بر زمین و همه خلایق عالم هستی که حضرت حق به جلالت و جبروت و رحمت عشقش انتخاب و خلق نمود و خلاصه مهم تر از همه نشناختن مقوله قرانی خلافت یا جانشینی خلیفه الله ای حضرت رسول ص یعنی امامت
نهایتا مولانا با تمام هنر بی نظیرش به همان سرنوشت مایکل أنجلو ها مبتلا شده .
مؤید باشید
أبرار

تردید در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۱:

حرامست بر من فانی که از جام می خرابم
کنار حور بهشتی رقم زد درد و عذابم
چه گویم از دل پر غم چه نوشم جز می ماتم
شکار زلف کمندش شود ایام شبابم
کمان ابرویش هر دم فزون کرد رنج و دردم
دو برگ غنچه ی لعلش بگیرد فرصت خوابم
نوایی تا که از او شد هزار از نغمه فرو شد
شنیدم نغمه ی قدسی چنین است بانگ ربابم
به چنگم چون که بیفتد حجاب از پرده بیفتد
ستانم کام دل آخر ندارم ترس عقابم

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۴۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب ششم در قناعت » بخش ۱ - سر آغاز:

پبیت ششم کسی بود که اشتباهاً کی تایپ شده است

شایق در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

با سلام سعدی در این غزل خط مشی خود را بطور واضح مشخص کرده تا نگویند او فردی شرابخوار وزن باره بوده است بلکه منظورش درهمه اشعار عشق بخداست نه به دختر همسایه

حسین اسدزاده در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » تورکون دیلی:

الله سنه غنی غنی رحمت السین ترکین اوزی سوزی باشاراجاغی تک دی

حمید زارعی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

راجع به بیت یازدهم:

سعدی میگه
در حلقه‌ایم با تو و چون حلقه بر دریم!
بیدل میگه:
مقیمِ ‌گوشه‌ی نقشِ قدم شویم، وگرنه
درِ که حلقه ‌کند پیکرِ خمیده‌ی ما را؟
یعنی ما لیاقت حلقه بر در شدن هم نداریم، ولی کماکان از ناتوانی قامتمون هم خمیده هست و باید به یه کاری بیاد
و این کار همینه که بریم و توی قسمتِ هلالیِ ردِ پای معشوق بشینیم و شکرگزار باشیم
حافظ در همین راستا میگه
قدِ خمیده‌ی ما، سهلت نماید اما
بر چشمِ دشمنان تیر، با این کمان توان زد!
حافظ خودشو کمان میبینه
سعدی حلقه‌ی در
و بیدل هلال نقشِ ردِ پا
از کمان تا نقش پا خیلی تفاوته و واقعن معلوم نیست این بزرگا چیا میدیدن و چیا میدونستن.

حمید زارعی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

بیت هشتم ابتدای مصرع (ز ریشه) هست
ز ریشه تا به ثمر صدهزار مرحله طی شد
که‌کرد این همه قاصد به خود رسیده‌ی ما را؟

احمد در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۱۹ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰:

بیت اول. مصراع دوم : وی نور چشم راهروان اهدنا الصراط

احمد در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۱۱ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰:

مصراع اول بیت پنجم : هر دم ز گوشه ای ره گم گشته ای زنند

سیاوش بابکان در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۸ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۹ - جواب:

کشتی ریسمانی است بافته از 72 نخ پشم( در شش دسته‌ی دوازده تایی) که ایرانیان به دین در ایین سدره پوشی فرزندانشان بر روی سدره میبندند و گره میزنند.
میگویند پیشینه‌ی سدره پوشی به روزگار پیش از اشو زردشت و به زمان جمشید جم بر میگردد.
زنار ترسایان و بند 72 رشته ای که کلیمیان با آن زیر پیراهن سفیدی راکه همانند سدره است مبندند چون بسیاری دیگر از ایین های دینی و باورهای مذهبی آنان ریشه در ایران کهن دارد.

روفیا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان:

استادم اقای الهی قمشه ای نیز برده ای می خواندند .
سوی قدح دست کن مر همه را مست کن
ز آنک کسی خوش نشد تا نشد از خود نهان
چون شدی از خود نهان زود گریز از جهان
روی تو واپس مکن جانب خود هان و هان

merce در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۵ - جواب:

مهری عزیزم
من هیچ قدوبالایی را درین حاشیه نویسان رساتر و موزونتر از قامت روفیای گرامی نمی بینم
هم در عرفان و هم در ادب
یادت هست روزی نوشتم از مجادله با بعضی ها دست میکشم یا بگو مگو با انهارا تحریم می کنم
ببین به کجا کشیده شده
ضمناً تا ما روفیای عزیز را داریم احتیاج به رویارویی نداریم
با منطق عالی و مثال های ملموس و زیبا جواب همه ی نارواهارا داده اند
روفیای عزیز تمام توهین هارا که به ایشان زده اند مهلکه نامیده اند چه زیبا:مهلکه تمسخر مهلکه تکبر مهلکه توهین مهلکه تحقیر مهلکه خشم مهلکه مردم ازاری مهلکه لذت از تحسین مردم …
ازین جواب و استدلال بهتر می خواهی ؟
ایشان هیچگاه ادعای عارف بودن نکرده اند و هرگز نخواسته اند باتکبر وقهر دهان دیگری را ببندند
زنده باشی روفیای گرامی
با درود
مرسده

چکاوک در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:

آقای میر فخرایی عزیز.
این دوبیتی رو اگه حمل بر ظاهر لفظ کنیم حرف شما درست ولی
شاید معنی اصلی شعر این باشه. خورشید و روز در مقابل مهر فروزان دلم مثل شبه و آه جگر سوزم هم آن قدر تاریکه که شب در مقابلش روزه. بعد ما (شد)در مصراع سوم رو به معنی (رفت)میگیریم معنی کاملا درست میشه. و با مصرع چهارم هم مطابق میشه

mehr در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۳ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۵ - جواب:

مرسده جان
این بگو مگوها نیمیش بر سر نظر دادن توست
چرا از گفتارت دفاعی نمیکنی
با درود
مهری

۱
۴۲۷۹
۴۲۸۰
۴۲۸۱
۴۲۸۲
۴۲۸۳
۵۴۷۷