گنجور

حاشیه‌گذاری‌های جهن یزداد

جهن یزداد

پارسیدان و دوستدار زبان پارسی دری


جهن یزداد در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۰۷:۴۸ دربارهٔ سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » مقدمه:

انک کتاب مرزبان نامه .. برچندین داستان بزبان طبرستان و پارسی قدیم باستان
 گروهی که بزرو میخواهند  طبرستان  و طبری و دیگر زبانهای ایرانی را از پارسی جدا کنند نمی دانم چرا طبرستان را میبینند و پارسی باستان را نمیخواهند ببنند

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۰۶:۴۷ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » سوگنامه:

نخستین سجع ندارد چون میخواهد خواننده را با خودش بکشد

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین:

ز ری دینارگیس و هم زرن گیس
زبوم کوه شیرین و فرنگیس
زرن  چون فرن  تجن است - نام فرنگیس را هم  برخی فریگیس میگفتند که فرن و فری با هم برابر هستند زری . زرن نیز

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۰۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

تو نزادی و ان دگر زادند - ان دگر  بجای دیگران  کاربدی باستانی دارد  همان بیت نخست درست است اما بجای دیگر باید دگر نوشت -

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۴ - پادشاهی بلاش پیروز چهار سال بود:

همی تاخت با نیزه سر گزای
ـ شمشیر سر گرای است و نیزه سر گزای

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴:

ازماست که برماست

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۲:

تور و ترک هردو یکی است  مانند تازی و تازیک - اما ترکان شاهنامه هیچ پیوندی با ترکان چین که غزها و مغولان از انان هستند و  در سده  سه و چهار هجری  به کاشغر امدند و سپس از سیحون گذشتند پیوندی با ترکان و توران ایرانی ندارد

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۲:

این داستان از زیباترین شاهکارهای فردوسی  در شهنامه است بنگرید که چگونه پور دستان را از گرز سام می شناسند و هنوز نام رستم را نمی دانند
-
دگر وازه هنگ است که چه زیباست -  این وازه را هنوز در استان فارس استفاده میکنند

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۰۶:۵۱ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی:

کواره سبدی است که انرا در فارس لوده میگویند پیوند به وبگاه بیرونی

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۱۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:

ز بس بوسیده بلبل در گلستانها لب گل را
 ز بوی غنچه نتوان فرق کرد اواز بلبل را

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۰۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷:

اره بی دندانه چون گردد ببرد سنگ را

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:

صنعان  گویه ای از کنعان است  از انجا که  در عربی فصیح چ نبود و  هرجا به چ بر میخوردند انرا ص مینوشتند و بسیاری از قبایل عرب کنعان را چنعان می گفتند  انرا در نوشتن صنعان می نوشتند  ابوریحان بیرونی نیز درباره صاد نوشتن چ در صیدنه که همان چبپنه باشد به این داستان اشاره کرده 

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۶ - گفتار اندر بخشایش بر ناتوانان و شکر نعمت حق در توانایی:

عرب را که در دجله باشد ورود
چه غم دارد از تشنگان زرود
عرب در دجله قعود ندارد  بلکه ورود دارد  معنای ورود دقیقا یعنی برسر اب رفتن و نوشیدن است
تمانع ناس یوم الورد ابلی
و تزجر و هی محنقه الضماء
روز ورود مردم شترانم را ( اب خوردن ) نمی گذارند و ان را  در حالی که از تشنگی  دارند خفه می شوند زجر میدهند

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۳ - جهانگردی اسکندر با دعوی پیغمبری:

تکش با تلاوش دراویخته
تهش با تلاو ان در اویخته به بیتهای پیش بنگرید  -
و تلاو انچه تراوش  شود است چنانچه زاد - زای  انچه زایش شود است

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۵۲ دربارهٔ نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۲ - در ناگزیری بقای اسم پادشاه از شاعران نیکو:

و تری ثناء الروذکی مخلد
من کل ما جمعت بنوسامان
و غناء بهربذ بقیة کلما
ملکته فی الدنیا بنوساسان

ابراهیم الغزی الفلسطینی

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۰۳:۴۷ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۰ - در لغز شمع و مدح حکیم عنصری:

دن به معنی نشاط است در دو بیت گور دن و روز دن -  گرچه روز دن را به چم روز جنگ اورده است

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱:

اندر دهید
 ده و  دهید  و اندر دهید  فرمان تازش و زدن است  و این بسیار در پارسی امده است  در تاریخ طبری امده که فرمانده سپاه خراسانیان  گفت جوانکان دهید -
قم قال المنصور لاهل الخراسان دهید  عیون الاخبار للدینوری
و حسن گفت دهید و حشمتی بزرگ افکنید به کشتن - تاریخ بیهقی

فردوسی گوید
 چو من بر خروشم دمید و دهید
 =چون من اواز دهم بدوید و بزنید
اسدی طوسی گوید
 پس از خشم فرمود کین را دهید
همه دستها را بخون در نهید


 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:

به گمان این کمینه که بسیار در سخن شهنامه  چشم و دل داشته ام تنها هفت بند از این سروده ها فردوسی وار  است
ترا دین و دانش رهاند درست
در رستگاری بباید بجست
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگی ها بدین اب شوی
که من شارستانم علیم دراست
درست این سخن گفت پیغمبر است
گرت زین بد اید گناه منست
چنین است و این دین و راه منست
برین زادم و هم بر این بگذرم
چنین دان که خاک پی حیدرم
از این در سخن چند رانم همی
همانا کرانش ندانم همی
 پیوند هر بند زنجیره وار است  در رستگاری باید جست و به گفتار پیغمبر راهجوی  که من شارستانم و علیم در رستگاری است  شاید امروز سخن پیامبر و فردوسی را درست درنیابیم  در جهان باستان که هر از گاهی روستاها تاراج میشد شهر با داشتن بارو اسودگی می اورد سپس میگوید اگر چشم داری بدیگر سرای  - میبینیم کخ زنجیره سخن با این بندها بهم پیوسته و سخنی دیگر در نمی گنجد

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:

به گفتار پیغمبرت راهجوی
 دل از تیرگی ها بدین اب شوی
ترا دین و دانش رهاند درست
در رستگاری بباید بجست
که من شارستانم علیم در است
درست  این سخن گفت پیغمبر است
گرت زین بد اید گناه منست
چنینست و این دین و راه منست

بنگریم که میان این  سه  بند سخن هیچ چیز دیگری نمی گنجد بویژه  میان دو بند نخست  - ازیرا هیچ کدام از بندهای میان این سه بند  فردوسی وار نیست

 

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۵:

وای چه خون الود است این  سروده خدا می داند این پیر چه اشکها ریخته هنگام سرودن این چند  بند

 

۱
۳۶
۳۷
۳۸
۳۹
۴۰
۴۱
sunny dark_mode