مردکی بود طامع و شیاد
نام آن غرم حیدر آبی
کودکان را ز بهر شفتالو
سیب وامرود دادی و آبی
گاه کدیه برای کسب حطام
دیده کردی چو چرخ دولابی
شب به بزم معاشرت رفتی
خفتی آنجا برای دبابی
تایکی مست خفته را گادی
جان بدادی ز رنج بی خوابی
تو همان حیدری ولی بی آب
می کن ای دون سفله بی آبی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: مردی طمعکار و شیاد به نام حیدر آبی وجود داشت. او با وعده سیب و شفتالو کودکان را فریب میداد و به دنبال کسب درآمد بود. او شبها به بزمهای خوشگذرانی میرفت و در آنجا میخوابید. وقتی فردی مست و خوابآلود را دید، به او آسیب رساند و به دنبال سود بیشتر بود. در نهایت، او هر چه داشت را از دست داد و تنها به یک انسان بیآب و بیهویت تبدیل شد.
هوش مصنوعی: مردی بود که طمع کار و فریبنده بود، نامش غرم بود و رنگش آبی.
هوش مصنوعی: برای کودکان، شفتالو، سیب و امرود خریدی و همچنین آبی هم تهیه کردی.
هوش مصنوعی: برخی اوقات برای به دست آوردن مال و ثروت، باید تلاش و زحمت زیادی کشید، مانند چرخ دندهای که دائماً در حال حرکت و کار کردن است.
هوش مصنوعی: تو در شب به دور همی و جمع دوستانهای رفتی و آنجا خوابیدی، گویا در دنیا غرق در خوشی و سرگرمی بودی.
هوش مصنوعی: تو جان فزایندهای به کسی که از خواب غفلت و بیخوابیش رنج میبرد، عطا کردهای.
هوش مصنوعی: تو همان کسی هستی که قدرت و شجاعت حیدر (علی) را داری، اما بیآنکه در عمل نشان دهی. این ناتوانی و بیعرضگی تو، مرا خسته کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خفتهٔ جهل را ز پر خوابی
گزدم حمق کرده ذبابی
ای ز تو در نقاب قلابی
حاتم و معن و صاحب و صابی
زهره را از فروغ مهتابی
برقعی برکشید سیمابی
ساکن است او، مگر تو بشتابی
در نیابد، مگر تو دریابی
کاین دهد سیب و آن دهد آبی
فرق میکن اگرنه در خوابی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.