گنجور

 
مجد همگر

شمارهٔ ۱: وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد - گریه ابر همه زیور بستان گردد

شمارهٔ ۲: از رخت لاله در نظر روید - وز غمت خار در جگر روید

شمارهٔ ۳: دل در برم نشانه تیر ملامت است - تن در بلا و جانم اسیر غرامت است

شمارهٔ ۴: وقت طرب رسید که مشاطه بهار - آراست نوعروس چمن را به صد نگار

شمارهٔ ۵: دلم نهان شد و شد عافیت نهان از دل - هلاک جان من آمد دلم فغان از دل

شمارهٔ ۶: چه افتری چه محال است این دروغ گفت - که شد فرشته عرشی و فرش خاکی جفت

شمارهٔ ۷: گردیده بودی ماه را بر شاه خون بگریستی - بر تاج و تخت سرنگون چرخ نگون بگریستی

شمارهٔ ۸: ای دل آسایش ازین کلبه احزان مطلب - گوهر خوشدلی از کیسه دوران مطلب

شمارهٔ ۹: ای که بر آینه از رخ صورت جان کرده ای - آب را از رخ محل صورت آسان کرده ای