گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حافظ

ساقی اگرت هوای ما هی،

جز باده مباد نزد ما هی!

سجّاده و خرقه در خرابات

بفروش و بیار جرعه ای می

گر زنده دلی شنو ز مستان

در گلشن جان ندای یا حی

با درد درآ به بوی درمان

کونین نگر ز عشق لاشی

اسرار دل است در ره عشق

آواز سماع و نالهٔ نی

یک مفلس پاک باز در عشق

بهتر ز هزار حاتم طی

سلطان صفت آن بت پری روی

می آمد و خلق شهر در پی

مردم نگران به روی خوبش

وز شرم گرفته عارضش خوی

حافظ ز غم تو چند نالد

آخر من دلشکسته تا کی

بنشینم و با غم تو سازم

جان در سرو کار عشق بازم