روی بِنْما و مرا گو که ز جان دل برگیر
پیشِ شمع آتشِ پروانه به جان گو درگیر
در لبِ تشنهٔ ما بین و مدار آب دریغ
بر سَرِ کُشتهٔ خویش آی و ز خاکَش برگیر
تَرکِ درویش مگیر ار نَبُوَد سیم و زَرَش
در غَمَت سیمْ شُمار اشک و رُخَش را زر گیر
چنگ بِنْواز و بساز ار نَبُوَد عود چه باک؟
آتشم عشق و دلم عود و تَنَم مِجمَر گیر
در سَماع آی و ز سر خرقه برانداز و برقص
ور نه با گوشه رو و خرقهٔ ما در سر گیر
صوف بَرکَش ز سر و بادهٔ صافی دَرکَش
سیم در باز و به زر سیمبَری در بر گیر
دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش
بخت گو پشت مَکُن، رویِ زمین لشکر گیر
میل رفتن مَکُن ای دوست دَمی با ما باش
بر لبِ جوی، طرب جوی و به کف ساغر گیر
رفته گیر از بَرَم و زآتش و آبِ دل و چشم
گونهام زرد و لبم خشک و کنارم تَر گیر
حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ را
که ببین مجلسم و تَرکِ سَرِ منبر گیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
روی بنمای اماما و ره منبر گیر
بگشا منطق و دل از در دلها برگیر
دین اسلام و شریعت که کهن گشت و خراب
یک به یک در دل ما تازه کن و از سر گیر
پر کن از امن و امان عالم آشفته ما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.