ز خویشتن سفری اختیار خواهم کرد
دل پیاده خود را سوار خواهم کرد
میان راه چو عیسی نمی کنم منزل
ازین گریوه به همت گذار خواهم کرد
لباس عاریت نوبهار ریختنی است
چو عنبر از نفس خود بهار خواهم کرد
ز اشک روی زمین را چو دامن افلاک
پر از ستاره شب زنده دار خواهم کرد
اگر حیات بود، نقد هستی خود را
نثار سوختگان چون شرار خواهم کرد
مرا به همت مردان دستگیر شوید!
که دست در کمر کوهسار خواهم کرد
اگر کند خرد شیشه دل گرانجانی
به رطلهای گران سنگسار خواهم کرد
رسد به دامن آن آفتاب اگر دستم
چو صبح، زندگی خود دوبار خواهم کرد
همین قدر که سرم زین شراب گرم شود
نگاه کن که چه با روزگار خواهم کرد!
چو صبح یک دو نفس کز حیات من باقی است
به آفتاب جبینان نثار خواهم کرد
اگر دهند به من باغ خلد را صائب
حضور گوشه دل اختیار خواهم کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار بیان میکند که تصمیم به سفر به درون خود دارد و میخواهد احساسات و دل خود را به حالت احساسی و پرشور درآورد. او به میراث معنوی و زیباییهای زندگی توجه میکند و همچنین تمایل دارد با اراده و همت خود مشکلات را پشت سر بگذارد. شاعر به ارزشهایی چون عشق، احساس و امید اشاره میکند و از اشک و غم به عنوان ابزاری برای خلق زیبایی بهره میبرد. در نهایت، او در پی آن است که زندگی را با جذبه و شور بیشتری تجربه کند و به پیوند با آسمان و زیباییهای طبیعت دست یابد.
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم سفری به درون خودم داشته باشم و احساسات و دل ناتوان خود را به حرکتی فعال و پویا تبدیل کنم.
هوش مصنوعی: در میانه مسیر، مانند عیسی (پیامبر) توقف نمیکنم و از این مشکلات و سختیها با همت و اراده قوی عبور خواهم کرد.
هوش مصنوعی: لباسی که به طور موقت و عاریتی پوشیدهایم، مانند فصل بهار، روزی خواهد ریخت. به همین دلیل، من از خودم عطری مانند عنبر میسازم تا عطر بهار را به وجود بیاورم.
هوش مصنوعی: به خاطر اشکهای روی زمین، دامن آسمان را پر از ستارههای شب زندهدار خواهم کرد.
هوش مصنوعی: اگر زنده باشم، زندگیام را به خاطر افرادی که مثل شعله های آتش سوختهاند، فدای آنها میکنم.
هوش مصنوعی: من از شما خواهش میکنم که برای کمک به من در تلاشهای بزرگ و مهم، همکاری کنید! چون میخواهم مانند کوه استوار و مقاوم باشم.
هوش مصنوعی: اگر عقل و هوش کسی به حدی پایین بیاید که دلش را به راحتی بشکند، من او را با سنگهای گرانبها مجازات میکنم.
هوش مصنوعی: اگر به خوشبختی و نور زندگی دست یابم، مانند صبح که تازه و پر انرژی است، میخواهم زندگیام را دوباره تجربه کنم.
هوش مصنوعی: همین قدر که من از این شراب سرم گرم شود، ببین چه کارهایی با زندگی و روزگار و اطرافم خواهم کرد!
هوش مصنوعی: هنگامی که صبح فرا برسد و تنها چند نفس از زندگیام باقی مانده باشد، آن را به آفتاب پیشانیها تقدیم خواهم کرد.
هوش مصنوعی: اگر به من باغ بهشتی دهند، من گوشهای از دل را انتخاب میکنم و در آنجا ساکن میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کدام شب که ترا در کنار خواهم کرد؟
بنای خانه عمر استوار خواهم کرد
کدام روز من بیقرار بی سامان
به زیر پای تو آخر قرار خواهم کرد
به آب دیده، نگارا، کفت نخواهم شست
[...]
چو باد، عزمِ سرِ کویِ یار خواهم کرد
نفس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد
به هرزه بی می و معشوق عمر میگذرد
بِطالتم بس از امروز کار خواهم کرد
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
[...]
ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد
ز رشک خون به دل نوبهار خواهم کرد
هزار درد سرم هست غیر بیکاری
جنون رسید ندانم چه کار خواهم کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.