آن کس که به دست، جام دارد
سلطانیِ جَم، مُدام دارد
آبی که خِضِر، حیات از او یافت
در میکده جو، که جام دارد
سررشتهٔ جان، به جام بگذار
کاین رشته از او نظام دارد
ما و مِی و زاهدان و تقوا
تا یار، سرِ کدام دارد
بیرون ز لبِ تو ساقیا نیست
در دور، کسی که کام دارد
نرگس همه شیوههای مستی
از چشمِ خوشت به وام دارد
ذکرِ رخ و زلف تو دلم را
وردیست که صبح و شام دارد
بر سینهٔ ریشِ دردمندان
لعلت نمکی تمام دارد
در چاهِ ذَقَن چو حافظ ای جان
حُسنِ تو دو صد غلام دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آواز دهید، تا ببینند
صوفی که به دست جام دارد
همین شعر » بیت ۱
آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد
گرچه نمک تمام دارد
بر سفره کباب خام دارد
هستی که بحق قوام دارد
او نیست، ولیک نام دارد
گر عاشقی این مقام دارد،
تقوای جهان چه نام دارد؟
آن سرو سهی چه نام دارد؟
کان قامت خوش خرام دارد
خلقی متحیرند در وی
تا خود هوس کدام دارد؟
ماهی که به حسن او صنم نیست
[...]
آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.