گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

دلم در سینه چون ساغر بجوش است

بیا ساقی که مینا در خروش است

ز خون ماست یا خون حریفان

که لعلش باده رنگ و باده نوش است

هجوم آور شد آنسان لشکر غم

که می نیز از حبابش درع پوش است

ز پند حضرت پیر خرابات

هنوزم این حدیث اندر بگوش است

که زیر چرخ جای عافیت نیست

وگر باشد بکوی میفروش است

ببین آئین درویشی ز ساغر

که سر تا پا دهان دائم خموش است

ز بانگ قهقهه مینا توان یافت

که میخانه پر از بانگ سروش است