وقتی در سفر حجاز طایفهای جوانانِ صاحبدل همدمِ من بودند و همقدم؛
وقتها زمزمهای بکردندی و بیتی محقّقانه بگفتندی و عابدی در سَبیل، منکِر حالِ درویشان بود و بیخبر از دردِ ایشان.
تا برسیدیم به خیلِ بنیهلال؛، کودکی سیاه از حَّیِ عرب به در آمد و آوازی بر آورد که مرغ از هوا در آورد.
اشتر عابد را دیدم که به رقص اندر آمد و عابد را بینداخت و برفت.
گفتم: ای شیخ! در حیوانی اثر کرد و تو را همچنان تفاوت نمیکند.
دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری؟
تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری!
اشتر به شعرِ عرب در حالت است و طرب
گر ذوق نیست تو را، کژ طبع جانوری
وَ عِنْدَ هُبُوبِ النّاشِراتِ عَلَی الْحِمیٰ
تَمیلُ غُصُونُ الْبانِ لا الْحَجَرُ الصَّلْدُ
به ذکرش هر چه بینی در خروش است
دلی داند در این معنی که گوش است
نه بلبل بر گلش تسبیحخوانی است
که هر خاری به تسبیحش زبانیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
بسا اوقات آهستهآهسته میخواندند و بیتهایی عارفانه بر زبان میآوردند و عبادتگاری در رهگذر ایشان بود که حالِ صوفیان را استوار نمیداشت و از سوزِ نهانشان آگاه نبود.
گفتم: ای پیرِ عابد، آواز خوش در جانوری کارگر افتاد و حال تو را همانا دگرگون نمیکند.
آیا آگاهی که مرغِ سحر به من چه گفت؟ بلبل گفت: گویی تو آدمیزاده نیستی که از شورِ مهر و محبّت غافلی!
شتر از ترانهٔ مرد تازی در وجد و شادی آید؛ پس اگر تو را چاشنی عشق نیست، بدان که حیوانی ناراست طبع و کج سرشتی.
هنگام وزش نسیم بر مَرغزار، شاخههای «بان» در برابرش به این سو و آن سو میگرایند نه سنگِ سخت.
به یادِ خدا هرچه در جهانِ هستی است در شور و نواست، صاحبدلی این معنی را درمییابد که گوشِ دلش شنوا باشد؛
نه تنها بلبل در گل وی را به پاکی میستاید بلکه هر تیغِ خاری، در به پاکی یاد کردنِ وی زبانی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.