بر نیامد یک نوای غمفزا از خانهام
دوش خالی بود جای جغد در ویرانهام
گو مکش دست نوازش بر سر من آسمان
من که یک مویم چه آرایش فزاید شانهام
گر نمیبارد ز گردون تیرهبختی بر سرم
گردد از روزن چرا تاریکتر، کاشانهام؟
الفت آتشپرستان جذبهای دارد، که عشق
ریزد از خاکستر پروانه طرح خانهام
تاب هجران شرابم نیست تا وقت صبوح
پیشتر از صبح میخندد، چو گل، پیمانهام
کار من پیچیده و افتاده بر وی عقدهها
گو مکش صیاد زحمت بهر آب و دانهام
کس نبندد آشیان بر شاخ بیبرگی چو من
کز فریب جلوه گل، از قفس بیگانهام
از دورنگیهای اهل بزم، ترسم لالهوار
با حریفان لاف یکرنگی زند پیمانهام
چون نمیسوزد درین محفل بجز من دیگری
میرسد قدسی که گویم قبله پروانهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق و ناامیدی خود سخن میگوید. او از عدم وجود شادی و سروری در زندگی خود و غم و تنهایی در خانهاش صحبت میکند. در اینجا، آسمان و بخت بد او را تحت فشار قرار دادهاند و او به دلتنگی خود اشاره میکند. همچنین، او به عشق و آتش پرستان اشاره دارد و میگوید که جذبه عشق باعث از بین رفتن همه چیز در خاکستر زندگیاش شده است. شاعر از پیچیدگیهای زندگی و احساس به دام افتادن سخن میگوید و تاکید میکند که هیچکس نمیتواند در خارج از قفس و با چهرههای مختلف، خوشی و وفاداری حقیقی را پیدا کند. در نهایت، او به این نکته اشاره دارد که تنها او در این محفل دچار سوختن و رنج است و امیدش به یک قدس یا معشوق است که او را هدایت کند.
هوش مصنوعی: دوش در خانهام هیچ صدای دلانگیزی نبود و تنها سکوت حاکم بود، انگار که تنها سایهی غمگینی در این ویرانه باقی مانده است.
هوش مصنوعی: دست نوازش را روی سر من نگذار، ای آسمان من. زیرا با هر شانه کردن مویی از من، چه زیبا و سرآمد میشود.
هوش مصنوعی: اگر بخت بدی از آسمان بر سرم نبارد، پس چرا خانهام از روزنهها تاریکتر میشود؟
هوش مصنوعی: دوستی و محبت کسانی که به آتش عشق وابستهاند، چنان نیرویی دارد که عشق، حتی از خاکستر پروانهای که در آتش سوخته، به خانهام راه پیدا میکند.
هوش مصنوعی: من توانایی تحمل فراق را ندارم و تا صبح زودتر از دیگران میخندد، مانند گلی که در پیمانهام است.
هوش مصنوعی: من در شرایط سخت و پیچیدهای قرار دارم و در دل خود مشکلاتی دارم. ای صیاد، برای گرفتن من تلاش نکن؛ من به آب و دانه نیاز دارم و نمیخواهم در این وضعیت گرفتار شوم.
هوش مصنوعی: هیچکس مانند من بر شاخهای بیبرگ، آشیانه نمیسازد، زیرا من از فریب زیبایی گل، از قفس خود دور افتادهام.
هوش مصنوعی: از دوگانگیهای افرادی که در مجالس حاضرند میترسم که مثل گل لاله با دوستانم در مورد صداقت و یکرنگی صحبت کنم، اما در عمل هر کدام به نوعی نقابی بزنند و واقعیات را پنهان کنند.
هوش مصنوعی: در این جمع هیچکس جز من احساس سوزش و اشتیاق نمیکند، اما وجودی پاک و مقدس میآید که من میتوانم به او بگویم هدف و مراد من است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن پری دور از من و من در غمش دیوانه ام
آشنای اویم و از خویشتن بیگانه ام
چون سگ دیوانه بر در مانده ام حیران و زار
نیستم قابل از آن ره نیست در کاشانه ام
داد جام باده ام دل گشت فانی زین طرب
[...]
نوخطان را دوست میدارد دل دیوانهام
من چو مجنون نیستم در عاشقی مردانهام
خضر میگویند بر سرچشمهای بر دست راه
قطره گویا چکیده جایی از پیمانهام
عقل را هر لحظه تکلیفیست بر من در جهان
[...]
جوش ذوقم خوشنشین کشور میخانهام
موج فیضم خانهزاد ساغر و پیمانهام
میزنم لاف شکیبایی و از طوفان اشک
موجه گرداب را ماند مصیبت خانهام
باز در دارالشفای تب گدایی میکنم
[...]
نه سزاوار حرم نه لایق بتخانهام
در خرابآباد دنیا جغد بیویرانهام
فرقم از سرکوب محنت یک نفس خالی نبود
گر ز کار افتاد دستم ریخت بر سر خانهام
بس که هرگز پر ندیدم جام عیش خویش را
[...]
بس که محکم کرده در سستی بنا کاشانهام
جلوه مهتاب سیلاب است در ویرانهام
صبر من از خارخار شوق پا بر جا نماند
ریشه از دندان موران داشت دایم دانهام
آن سیهروزم خود که در ایام عمر خود ندید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.