یاد روی تو همآغوش گلستانم کرد
لذت درد تو آسوده ز درمانم کرد
کفر و دین باختم از نیمنظر بر رخ دوست
دیده رسواشده گبر و مسلمانم کرد
نفسی بی تو گر از سینه تنگم سر زد
برق الماس شد و سر به گریبانم کرد
چون صبا، سنبل امید در آغوشم بود
بخت بد شانهکش طره حرمانم کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات حسرت و عشق عمیق خود را نسبت به معشوق بیان میکند. او یاد معشوق را همانند گلستانی آرامشبخش میداند و درد عشق را به عنوان منبع لذت میبیند. با نگاهی به چهرهی محبوب، به تضاد کفر و دین پی میبرد و احساس میکند که از هر نظر در دام عشق او افتاده است. بیوجود معشوق، نفس کشیدن برایش دشوار است و اشکهایش را مانند الماس میبیند. در نهایت، امید او در آغوش معشوق است، اما بخت شومش او را به ناکامی میکشاند.
هوش مصنوعی: یاد تو مرا به یاد گلستان میاندازد و خوشحالی از درد تو باعث شده که از درمان و بهبودی آسوده شوم.
هوش مصنوعی: از نیمنگاهی به چهره محبوبم، ایمان و کفر را باختم و حالا بهگونهای رسوا هستم که هم گبر (بیدین) و هم مسلمان به حساب میآیم.
هوش مصنوعی: اگر من در زندگیام بدون تو نفس بزنم، احساسی مانند درخشش الماس به وجود میآید و من در اندیشه و غم خود فرو میروم.
هوش مصنوعی: زمانی که نسیم خوش، گل امید را در آغوش من گرفته بود، اما تقدیر بد، با بیمهری، موهای آشفتهی ناامیدی را بر من ریخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخنه ها از مژه آن ترک در ایمانم کرد
چه بگویم که چه کاری به دل و جانم کرد
عزم کرده است همانا که کندتعمیرم
ورنه از ریشه سبب چیست که ویرانم کرد
نه من از گردش ایام پریشان شده ام
[...]
غمت آن روز که جا در دل ویرانم کرد
سیر از سیر و صفای گل و بستانم کرد
گرچه ز نار پرستی همه کفر است ولیک
زلف زنار وشت خوب مسلمانم کرد
چه بلایی به سر زلف تو خفته است که باز
[...]
کفر زلف تو دگر باره مسلمانم کرد
کافری راهنمائی سوی ایمانم کرد
گبرکی بودم بهروز لقب، نور رسول
تافت از روزن دل حضرت سلمانم کرد
مکن انکار که از همت مردان چه عجب
[...]
دیده در هجر تو شرمندهٔ احسانم کرد
بس که شبها گهر اشک به دامانم کرد
عاشقان دوش ز گیسوی تو دیوانه شدند
حال آشفتهٔ آن جمع پریشانم کرد
تا که ویران شدم آمد به کفم گنج مراد
[...]
غم عشقت نه همین قصد دل و جانم کرد
که ره عقل زد و رخنه به ایمانم کرد
مات خود ساخت مرا چون که بمعنی نگرم
آنکه در صورت زیبای تو حیرانم کرد
همچو پرگار که در دایره سرگردانست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.