السلام علیک، یا سندی
«انتموا سیدی و مستندی »
در تو دل عاشقست و حیرانست
«قد تحیرت فیک، خذ بیدی »
از ازل در تو مست و حیرانند
جمله جانها، که شاهد ابدی
گرچه دل خرده دان و زیرک بود
گنگ شد پیش صدمت صمدی
همه ذرات شاهدند که تو
شاهد جان و واهب خردی
هله! ای منکر طریقت عشق
عاشقان زبده اند و تو زبدی
منکر راه شیر مردانی
سگ به از تو، اگر درین عددی
گفت حق: «صد عن سبیل الله »
تو ازان زمره ای، ازان صددی
قاسمی در فنای محض رسید
از تجلی حضرت احدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در دل افروز مجلس عضدی
از همه نوع نعمت ابدی
عمر ضایع مکن به بیخردی
دور شو دور، از صفات بدی
سخت آشفته جمال خودی
ورچه نوعیست این زبیخردی
قصد جانم چرا کنی چندین
نه بدین شرط دل همی ستدی
با من این شکل میکنی یا خود
[...]
بود پرویز را چه باربدی
که نوا صد نه صدهزار زدی
لب و دندان یار من نگرید
خوشی روزگار من نگرید
تیر دیدی که در کمان باشد
قامتش در کنار من نگرید
اختیار منست خوبی او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.