یک جام به جانی دهد آن ساقی خودکام
المنة لله، زهی بخت و سرانجام؟
این جام تو اندر دو جهان مقصد اقصاست
انعام تو عامست ولی کی شود این عام؟
آشفته آن غمزه دل عالم و عامی
سودازده عشق، اگر پخته، اگر خام
دنیا همه دامست و درو دانه تزویر
آسوده و فردیم، هم از دانه، هم از دام
گر عشق نداری و غم عشق نداری
آخر بچه کار آیی؟ ای عام کالانعام
بر مرکب عرفان ره تحقیق توان رفت
خوش راه نوردیست، گهی تند و گهی رام!
گر نور یقین جلوه گر آید بحقیقت
فارغ شود از لات و هبل عابد اصنام
رمزی دو سه از جانب آن یار عیان کن
عالم نشود دل مگر از جانب علام
قاسم، ستم یار نهایت نپذیرد
هرگز نرسد واقعهٔ هجر به اتمام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به طرح و توصیف عشق و حقیقت میپردازد. او از ساقی سخن میگوید که جامی به جان داده و بخت و سرانجام را ستایش میکند. این جام در دو جهان اهداف بلندی دارد، اما عموم مردم ممکن است نتوانند به آن دست یابند. شاعر دنیا را پر از فریب و دام میداند و تأکید میکند که اگر کسی عشق و غم آن را نداشته باشد، مانند دام در زندگی خواهد ماند.
او اشاره میکند که برای رسیدن به حقیقت و عرفان، راهی وجود دارد که گاهی آسان و گاهی دشوار است. نور یقین میتواند فرد را از خرافات و عبادتهای بیمورد رها کند. شاعر همچنین بر این نکته تأکید دارد که دل انسان تنها میتواند از جانب حقیقت و علامتی واقعی آگاه شود و هرگز غم هجر یار به پایان نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: یک لیوان شراب از آن ساقی بداخلاق میتواند جان تازهای به انسان ببخشد. سپاس خدای را که بر این بخت و سرنوشت خوش، افتخار میکنم.
هوش مصنوعی: این جام تو در دو جهان مقصدی دور و بلند دارد. بخشش تو برای همگان است، اما کی این بخشش برای همه محقق خواهد شد؟
هوش مصنوعی: چشمان دلربا و فریبنده، همه را به وهم و اشتیاق انداخته است، چه عاشقان با تجربه و پخته باشند و چه جوانان بیتجربه و خام.
هوش مصنوعی: دنیا همچون دام است و در آن دانههای فریب وجود دارد. ما هم در این دنیا به آرامی زندگی میکنیم، هم از فریبها بهرهمند میشویم و هم گرفتار دامها هستیم.
هوش مصنوعی: اگر عشق نداری و غم عشق را احساس نمیکنی، پس چه فایدهای دارد که در این دنیا باشی؟ ای انسان، مانند چهارپایان رفتار میکنی.
هوش مصنوعی: برای سفر در مسیر حقیقت و درک عمیق، سوار بر شتر عرفان خواهی شد. این سفر شبیه به کوهنوردی است که گاهی با شتاب پیش میرود و گاهی به آرامی و با احتیاط.
هوش مصنوعی: اگر نور یقین در درون روشن شود، در واقع، عابد از پرستش بتها و خرافات آزاد و رها خواهد شد.
هوش مصنوعی: از طرف آن یار، دو یا سه راز را فاش کن، تا دل به جز از سوی نشانهای، چهرهاش را به کسی نشان ندهد.
هوش مصنوعی: قاسم هرگز ظلم یار را تحمل نمیکند و جدایی هرگز به پایان نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آنکه ترا بوده بر اندام جهان دام
چون بست ترا دست جهان دام بر اندام
ز آن پس که همی گام بکام تو زدی چرخ
چون داد به ناکام ترا چرخ زدن گام
ایام همه عالم از ایام تو خوش بود
[...]
ای نام تو بخشیده بخشنده اقسام
اقسام مکارم را بخشی است از آن نام
از امر تو و نهی تو گردون و زمانه
یکسو نکشد گردن و بیرون ننهد گام
بی قوت رای تو خرد نیست مگر سست
[...]
ای طلعت میمون تو سر چشمه اجرام
وی عهد همایون تو سر دفتر ایام
ای خاتم تو دایره نقطه عصمت
وی مسند تو مردمک دیده اسلام
داغی شده برران فلک صاعد مسعود
[...]
امروز چنانی که غلام تو توان بود
در بند خم حلقه دام تو توان بود
چون باد صبا عاشق زلف تو توان شد
چون خاک زمین بنده گام تو توان بود
بر آهن تفتیده و در آتش سوزان
[...]
بستد ز من آن پسته دهن دل به دو بادام
از پسته و بادام که سازد به از او دام
چون پسته گشادم دهن اندر صفت او
باشد که به من بگذرد آن چشم چو بادام
تا ننگرد این دیده در آن روی چو خورشید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.