گر دلم عید ترا لایق قربان باشد
اثر بخت نکو،غایت قرب آن باشد
می که از دست تو نوشم همه نوشانوشست
کمترین جرعه من قلزم و عمان باشد
گفت:مستی که خرابست بمهمان آرید
گفتم:ای جان و جهان،دولت مستان باشد
نفسی محنت مستان چو ببیند،ناچار
زود بگریزد،اگر رستم دستان باشد
گرببینی سبعی را که عظیمست و دلیر
رو به ماست،گراز بیشه شیران باشد
نشناسد دل من گنج وصال تو کجاست؟
هر کجا هست،ولی طالب و جویان باشد
هر گدایی،که دمی جرعه ای از جام تو خورد
بر سلاطین جهان خسرو و خاقان باشد
چاکر تست اگر عمر و گر عثمانست
بنده تست،اگربوذر و سلمان باشد
قاسمی لطف ترا دید: دل ازدست بداد
بعد ازین مسکن او کوی کریمان باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تادلم درخم آن زلف پریشان باشد
چه عجب کارمن اربی سروسامان باشد
قدرآن زلف پریشان تومن دانم وبس
کین کسی داندکونیز ریشان باشد
لعل توچون سردندان کندازخنده سپید
[...]
ز اول روز که مخموری مستان باشد
شیخ را ساغر جان در کف دستان باشد
پیش او ذره صفت هر سحری رقص کنیم
این چنین عادت خورشیدپرستان باشد
تا ابد این رخ خورشید سحر در سحرست
[...]
هر نسیمی که ز خاک در جانان باشد
چون دم روح قدس مایه ده جان باشد
تا بمیدان لطافت ذقنش گوی زند
قامت اهل دل از عشق چو چوگان باشد
جان بدو دادم و دل از سر تحسین میگفت
[...]
تا به کی در دل من درد تو پنهان باشد
تا کیم آتش سودای تو در جان باشد
درد ما به نکند هیچ مداوای طبیب
زآنکه او را لب جان بخش تو درمان باشد
مشکل اینست که بی روی تو نتوانم زیست
[...]
تا دل آشفته آن زلف پریشان باشد
دل شوریده من واله و حیران باشد
روی جان را بتوان دیدن و خرم گشتن
گر دلت آینه نیر عرفان باشد
سر توحید توان گفت به هشیاران؟ نی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.