گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قاسم انوار

گر دلم عید ترا لایق قربان باشد

اثر بخت نکو،غایت قرب آن باشد

می که از دست تو نوشم همه نوشانوشست

کمترین جرعه من قلزم و عمان باشد

گفت:مستی که خرابست بمهمان آرید

گفتم:ای جان و جهان،دولت مستان باشد

نفسی محنت مستان چو ببیند،ناچار

زود بگریزد،اگر رستم دستان باشد

گرببینی سبعی را که عظیمست و دلیر

رو به ماست،گراز بیشه شیران باشد

نشناسد دل من گنج وصال تو کجاست؟

هر کجا هست،ولی طالب و جویان باشد

هر گدایی،که دمی جرعه ای از جام تو خورد

بر سلاطین جهان خسرو و خاقان باشد

چاکر تست اگر عمر و گر عثمانست

بنده تست،اگربوذر و سلمان باشد

قاسمی لطف ترا دید: دل ازدست بداد

بعد ازین مسکن او کوی کریمان باشد