بجز وصلت حیات جاودان نیست
چو مویت سنبلی در بوستان نیست
میان خانقه بسیار جستم
بجز ذکر تو درد صوفیان نیست
نشان اینست: کاندر راه عرفان
خطا گفتن نشان راستان نیست
چه مستیها که دارد زاهد ما؟
چه حاصل؟ چون ز جنس سرخوشان نیست
جعل سرگین پرست و روسیاهست
بجز دزدی میان کاروان نیست
پناه خود بعشق آور، که چون عشق
رسولی در میان امتان نیست
چو خورشید جمالت جلوه گر شد
از آن دم قاسمی را فکر جان نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدای من بتا بر آسمان نیست
اگر بر من دل تو مهربان نیست
مرا باری در ینحالت زبان نیست
دل اندیشه و طبع بیان نیست
چگونه مرثیت گویم شهی را
که مثلش زیر چرخ آسمان نیست
زرنج دل چنان بسته زبانم
[...]
حدیث خسرو و شیرین نهان نیست
وزان شیرینتر الحق داستان نیست
که یارب قصد حیدر در میان نیست
اگر خصمی بمن بود این زمان نیست
دل ما را ز دست غم امان نیست
نشان شادمانی در جهان نیست
جهان پر آشنا و من به غم غرق
که دریای محبت را کران نیست
کسی کو یک زمان در عمر خوش بود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.