دل ما را ز دست غم امان نیست
نشان شادمانی در جهان نیست
جهان پر آشنا و من به غم غرق
که دریای محبت را کران نیست
کسی کو یک زمان در عمر خوش بود
مرا اندر همه عمر آن زمان نیست
فلک را دعوی مهرست، لیکن
گواهی می دهد دل کانچنان نیست
به یک جان خواستم یک جام شادی
ز دور چرخ، گفتا، رایگان نیست
دو شش نقش کسان، زین نرد ما را
دو یک بر کعبتین استخوان نیست
ندانم کاهش جان من این است
سخن هم آن چنان هم آن زبان نیست
بلای عقل عشقم بود، اکنون
بلا این شد که از عشقم امان نیست
گر افتد آشتی با بخت، ننگیست
اگر نقد خصومت در میان نیست
حدیث خوشدلی وانگه به عالم
زبان کردار خسرو، جای آن نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق غم و فقدان شادی در زندگی میپردازد. شاعر از عدم وجود شادمانی در جهان و غرق شدن خود در غم مینالد. او به آنچه که در عمرش خوشی نامیده میشود اشاره میکند و میگوید که آن لحظه خوش هرگز دوباره تکرار نمیشود. زندگی برای او پر از درد و رنج است و او در جستجوی یک لحظه شادی است، اما میفهمد که به سادگی دستیابی به آن ممکن نیست. شاعر همچنین به عشق و بلای آن اشاره دارد و نشان میدهد که عشق در عین زیبایی خود، موجب رنجش و افسردگی او شده است. در نهایت، او به واقعیت دنیا و چالشهای آن با نگاهی تلخ و ناامید مینگرد.
هوش مصنوعی: دل ما تحت تاثیر غم قرار دارد و آرامش ندارد و در این دنیا هیچ نشانهای از شادی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دنیا پر از آشنایان است و من در غم خود غرق شدهام، زیرا دریاچه عشق هیچ مرزی ندارد.
هوش مصنوعی: کسی که یک لحظه در عمرش خوشحال بود، در تمام عمر من آن لحظه خوشی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: آسمان ادعای محبت دارد، اما دل گواهی میدهد که اینگونه نیست.
هوش مصنوعی: یک دل میخواستم که از زندگی خوشی و شادی بهرهمند شوم، اما گفتند که هیچ چیز سرمایهگذاری نمیشود و نمیتوانم به راحتی به آن دست یابم.
هوش مصنوعی: این بیت به موضوعی فلسفی و عمیق اشاره دارد. در آن گفته میشود که نقش و سرنوشت هر فرد در زندگی شبیه به نردبانی است که در آن هر کسی با دیگران مقایسه میشود. در این میان، به نظر میرسد که ارزش و اهمیت انسانها به زوایای مختلف و شرایطی که در آن قرار دارند وابسته است. به نوعی، در این بازی زندگی، برخی افراد موقعیت و موقعیت بهتری دارند و برخی دیگر با چالشها و مشکلات بیشتری مواجهاند. به عبارت دیگر، این جمله نشاندهندهی ناپایداری و بیثباتی زندگی و این حقیقت است که دیگران میتوانند بر سرنوشت ما تأثیرگذار باشند.
هوش مصنوعی: نمیدانم آیا این کاهش جان من به خاطر این صحبتهاست یا اینکه خودِ کلام به شکلی است که به این حال و روز دچارم کرده است.
هوش مصنوعی: عشق من چنان بلایی بر سر عقل من آورده که حالا دیگر از عشق هیچ نجاتی ندارم.
هوش مصنوعی: اگر قسمت با انسان یاری کند، عیبی ندارد که در میان دشمنیها، صفای دلی وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: خوشحالی و دلشاد بودن انسانی برتر از هر کلامی است، زیرا رفتار و اعمال او در دنیا نمایانگر و بیانگر آن خوشدلی است و نیازی به گفتن ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدای من بتا بر آسمان نیست
اگر بر من دل تو مهربان نیست
مرا باری در ینحالت زبان نیست
دل اندیشه و طبع بیان نیست
چگونه مرثیت گویم شهی را
که مثلش زیر چرخ آسمان نیست
زرنج دل چنان بسته زبانم
[...]
حدیث خسرو و شیرین نهان نیست
وزان شیرینتر الحق داستان نیست
که یارب قصد حیدر در میان نیست
اگر خصمی بمن بود این زمان نیست
دهانی را کزو قطعا نشان نیست
میانی را که هیچش در میان نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.