بجز وصلت حیات جاودان نیست
چو مویت سنبلی در بوستان نیست
میان خانقه بسیار جستم
بجز ذکر تو درد صوفیان نیست
نشان اینست: کاندر راه عرفان
خطا گفتن نشان راستان نیست
چه مستیها که دارد زاهد ما؟
چه حاصل؟ چون ز جنس سرخوشان نیست
جعل سرگین پرست و روسیاهست
بجز دزدی میان کاروان نیست
پناه خود بعشق آور، که چون عشق
رسولی در میان امتان نیست
چو خورشید جمالت جلوه گر شد
از آن دم قاسمی را فکر جان نیست