گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قاسم انوار

دل من شیوه شیرین ترا دارد دوست

هر کجا شیوه شیرین، دل من بنده اوست

عاشق روی توام، از همه رو، در همه حال

قصه روی و ریا نیست، سخن روی بروست

زاهد، از ما مطلب شیوه زهد و تقوی

توبه و تقوی ما قصه سنگست و سبوست

دیده ات را عمشی هست، نمی بیند راست

دیده بگشا که ببینی: ز سما تا سمک اوست

زاهد از راه برون رفت و ندانم چون رفت؟

که برون رفتن ازین راه و را عادت و خوست

سخن از مردم جاهل نتوان کردن گوش

نیست واقف دل جاهل، نه ز مغز و نه ز پوست

قاسم خسته، دل و دین همه در راه تو باخت

خرقه صد پاره شد، ای دوست چه هنگام رفوست؟