این چه مجلس چه بهشت این چه شریف انجمنست
که چو اقصای حرم قبله گه مرد و زنست
جنت عدن ز بس معنی انهار و عیون
رشک صد گلشن آزاد ز سرو و سمنست
معنی آیت نورش چمن لاله و گل
صفت عارض حورش ورق نسترنست
لحن داود درین روضه بود نغمه ی مرغ
دم عیسی بدل نکهت مشک ختنست
نقل این انجمن احوال بهشتست تمام
نقل اینجا همه از سیرت و خلق حسنست
راستی قلزم مواج ز الفاظ روان
نی غلط گنج معانی همه دُر عدنست
طایر قدس درین زمره بود نغمه سرای
این کرامت نه به اندازه ی مرغ چمنست
منزل اهل صفا صفه ی ارباب یقین
مجلس وعظ سرافراز زمین و زمنست
مهبط فیض ازل مطلع خورشید ابد
جامع علم و عمل حامی شرع و سننست
قطب نه دایره تاج الفقرا شاه حسن
آنکه یک نکته ز کلکش دو جهانرا سخنست
خبر از طور تجلی دهد و نار شجر
نور توحید که از جبهه او شعله زنست
دلش از نور صفا آینه ی غیب نماست
نطقش از راه ادا طوطی شکر شکنست
یکنظر وقت شهودش ز سمک تا بسماست
یکقدم وقت ظهورش ز حرم تا یمنست
نظر مرحمتش بر دل درویش و گداست
سایه ی تربیتش عامر بیت الحزنست
مهر او در دل اصحاب چو در کعبه صفا
عشق او در دل احباب چو جان در بدنست
فقر را بارگه همت او غایت سیر
جود را خاک در خانقه او وطنست
گو باخلاص درآ در کنف سایه ی او
هر که را یکسر مو دوستی خویشتنست
چشم بد دور که دارد دو جهان زیر نگین
خاتم او که مصون از حیل اهرمنست
ای دعای تو ملک را همه دم ورد زبان
ذکر خیر تو بشر را همه جا در دهنست
عشق با طبع لطیف تو ز یک سلسله است
عقل با ذات شریف تو به یک پیرهنست
سخن معرفت آمیز تو منشور نجات
پند دلبند تو تعویذ دل و حرز تنست
یک میان بسته ازین سلسله آمد سلمان
خرقه پوشی ز مرید تو اویس قرنست
آستان تو محیطست کز آنجا همه کس
فیض یابند اگر عابد اگر برهمنست
شرف جاه تو از تست نه از انجم و چرخ
بزم خورشید چه محتاج به شمع و لگنست
نفس لطف تو چون باد صبا روح فزاست
شعله ی قهر تو چون باد صبا خانه کنست
نامه ی فضل ترا مهر ابد پیوندست
جوهر نظم ترا مدت دوران رسنست
با حدیث تو مخالف چه کند فکر جواب
سخن از منطق سیمرغ نه حد زغنست
دین پناها گذر قافیه تنگست و مرا
قدم فکر بسی سست و شکن در شکنست
در خور قدر تو گر مدح نگفتم چه عجب
خرد اینجا قلم انداخت کجا حد منست
عقل فعال گر اینجا بکشد رشته ی نظم
عنکبوتیست که بر تار فلک پرده تنست
تا به محراب دعا ذکر نبی هست و ولی
تا در ایوان بقا نام حسین و حسنست
خطبه ی عشق به نام تو و اولاد تو باد
که درین سلسله دایم مدد ذوالمننست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف جایی است که بهشت و شادی در آن نهفته است. شاعر به زیبایی و معانی دلنشین این مکان اشاره میکند و آن را به مثابه محفلی میداند که در آن مردان و زنان به آرامش میرسند. بهشت در اینجا از طریق نمادهایی مانند گلها و صداهای خوشایند توصیف شده است. شاعر از صفای دل و محبت معصومانه صحبت میکند و عشق را که در دلها جای دارد، بسیار ارزشمند میداند. او همچنین به مقام و منزلت اهل علم و دانش اشاره کرده و آنها را رهبران حقیقی مینامد. در نهایت، شاعر به عشق و محبت به پیامبران و اهل بیت تأکید میکند و این عشق را به عنوان نیرویی نجاتبخش معرفی مینماید.
هوش مصنوعی: این چه جمع و چه بهشتی است، که در آن، مردان و زنان در کنار هم مانند قبلهای برای عبادتگاهها نشستهاند.
هوش مصنوعی: بهشت عدن به خاطر زیباییهایش و جریانهای آب و چشمهها به قدری دلانگیز و دلنواز است که حتی باغهای آزاد و دلپذیر با درختان سرو و سمن هم به آن حسادت میکنند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و درخشندگی طبیعت اشاره دارد و میگوید که چمن و گلها با صفاتی زیبا شبیه به چهرهی خورشید درخشان هستند. همچنین، با ذکر نسترن، به لطافت و جذابیت بیشتر این زیباییها پرداخته میشود. در واقع، این تصویرسازیها نشاندهندهی شکوه و زیبایی طبیعت هستند.
هوش مصنوعی: صدای داوود در این باغ شبیه آواز پرندهای است که به لحاظ زیبایی و شیرینی، همچون عطر مشک ختن مینوازد.
هوش مصنوعی: این جمع، همه سخن از بهشت و زیباییهای آن است و تمام گفتوگوها حول سیرت و خلق نیکویی میچرخد.
هوش مصنوعی: واقعاً دریای پر تلاطمی از واژگان روان وجود ندارد، بلکه تمام گنجینه معنایی در این لغات، همچون مرواریدی در عدن است.
هوش مصنوعی: پرنده قدس در این جمع از نغمهسرایانی است که این کرامت را دارند و جایگاهش فراتر از یک مرغ چمن است.
هوش مصنوعی: محل زندگی افراد پارسا و با ایمان، جایی است که آنها در آن به بحث و وعظ میپردازند و این مکان، از بزرگترین و برجستهترین جاها در دنیا و زمان به حساب میآید.
هوش مصنوعی: منبع رحمت و فیض ازلی، جایی است که نور خورشید ابدی در آن میتابد. این مکان، مجموعهای از دانش و عمل را در بر دارد و حمایتگر قوانین و آداب دینی است.
هوش مصنوعی: قطب، که در واقع محور و مرکز است، تنها دایرهای است که بر گرد تاج فقرا میچرخد. حسن، که او را شاه مینامند، از آن رو معروف است که سخنی عمیق و پرمحتوا دارد که میتواند دو جهان را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: خبر از جلوهی خداوندی میدهد و شعلهای که از درخت نورانیت توحید برمیخیزد، از جبهه او روشن است.
هوش مصنوعی: دل او مانند آینهای است که نور خالصی در آن منعکس شده و به حقیقتهای پنهان پی میبرد. سخنانش به گونهای است که مانند طوطی شیرینزبان، زیبا و دلنشین ادا میشود.
هوش مصنوعی: در یک لحظه از دیدار او تا آسمان بسیار نزدیک است و در یک قدم از ظهور او تا یمن نیز فاصلهای وجود ندارد.
هوش مصنوعی: نگاه مهربان او بر دل فقرا و درویشان است و سایه تربیت او بر خانه غم و اندوه حاکم است.
هوش مصنوعی: عشق او در دل دوستانش مانند پاکی و صفای کعبه است و محبت او در دل عزیزانش همچون جان در بدن وجود دارد.
هوش مصنوعی: فقر در نزد او به عنوان جایی برای تلاش و کوشش محسوب میشود و اوج بخشندگیاش در سایه خاک خانقاه اوست که به عنوان وطن او به شمار میرود.
هوش مصنوعی: با تمام وجود و صداقت به او نزدیک شو، زیرا هر کسی که به دوستی خود اهمیت میدهد، باید در سایهی او قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: چشم حسد دور باد، زیرا او صاحب قدرتی است که دو جهان را تحت کنترل خود دارد و هیچ ترفندی از شیطان نمیتواند به او آسیب برساند.
هوش مصنوعی: دعای تو باعث شده که نام تو همیشه بر زبانها باشد و یاد تو در همه جا در دلها و سخنان مردم جاری است.
هوش مصنوعی: عشق به خاطر لطافت و زیبایی طبیعی تو به یک دسته خاص تعلق دارد، در حالی که عقل به خاطر ویژگیهای برجستهات به یک لباس مشترک تعلق دارد.
هوش مصنوعی: سخنان آگاهیبخش تو، راهی برای نجات عزیز دلت است و محافظتی برای روح و بدن او به حساب میآید.
هوش مصنوعی: سلمان، که در زمره پیروان توست، در این دنیا با لباس زهد و تقوا کنار آمده و به ما در این سلسله راهنمایی میکند. او همان اویس قرن است که در یک زمان خاص و با ویژگیهای خاصی بهوجود آمده.
هوش مصنوعی: در حریم تو همه افراد از نعمت و رحمت بهرهمند میشوند، چه عابد باشد و چه برهمن.
هوش مصنوعی: عزت و مقام تو از خودت ناشی میشود و وابسته به ستارهها و آسمان نیست. در مراسم باشکوه خورشید، دیگر نیازی به شمع و ظرف نیست.
هوش مصنوعی: لطف و مهربانی تو مانند نسیم بهاری، جانافزا و زندگیبخش است. اما خشم و غضب تو مثل باد صبا میتواند آتشسوزان و ویرانگر باشد.
هوش مصنوعی: نامهی علم تو تا ابد به هم پیوسته است و جوهر شعر تو به اندازهی زمان پایدار است.
هوش مصنوعی: فکر کردن به جواب سخن تو برای من دشوار است، چرا که منطق و فهم من به اندازهی سیمرغ نیست و نمیتواند به خوبی درک کند.
هوش مصنوعی: دین، پناهگاهی است که مسیرش تنگ و دشوار است و من در فکر و اندیشهام بسیار ناتوان و شکنندهام.
هوش مصنوعی: اگر من تو را به اندازه لیاقتت ستایش نکردهام، جای شگفتی نیست، چون عقل و آگاهیام به اندازهای نیست که بتواند به درستی به ویژگیهای تو بپردازد.
هوش مصنوعی: اگر عقل و اندیشه فعال در اینجا حضور داشته باشد، مانند شبکهای از تار عنکبوتی است که در آسمان جهان، پردهای بر تن میافکند.
هوش مصنوعی: در محل عبادت و دعا، نام پیامبر و ولی به یاد میآید و تا زمانی که در بهشت و جاودانگی وجود دارد، نام حسین و حسن خواهد بود.
هوش مصنوعی: خطبه عشق به تو و فرزندان تو اختصاص دارد، زیرا در این مسیر همواره یاری و نعمت الهی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه گویند که گل خسرو ملک چمنست
لیکن از جود تواش خرده ی زر در دهنست
کمترین بنده ی درگاه تو شاه فلکست
کمترین گوهر جام تو سهیل یمنست
هر که در روی تو چون شمع کشد تیغ زبان
[...]
بنده را هست سؤالی و نه آن حد منست
که چرا لعل لبت رشک عقیق یمنست؟
حد من نیست ولی عشق سخن می گوید
چون همه عشق شد اینجا همه جا جای منست
هم بتو راه توان یافت بنیل مقصود
[...]
تا بآیینه دل طوطی جان در سخنست
همدم جان و دلم ذکر حسین و حسنست
آن دو خورشید جهانتاب که از روی شرف
نور هر یک سبب روشنی جان و تنست
سبزه ی نار خلیلست خط سبز حسن
[...]
حالت از تنگی جا غنچه بکنج دهنست
چکند، ساخته با گوشه خود بیوطنست
پستی پایه چو غواص شگونست مرا
پر ز یوسف بود آن چاه که در راه منست
چند در خانه اش آتش فتد از پرتو تو
[...]
کرده در غنچه نهان تنگ شکر کاین دهنست
ریزه قند زلب ریزد و گوید سخنست
گر در اسلام بهند و نه حلال است بهشت
از چه بر عارضت آنخال سیه را وطنست
شهره شهر شد از عشق تو گر دل چه عجب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.