حالت از تنگی جا غنچه بکنج دهنست
چکند، ساخته با گوشه خود بیوطنست
پستی پایه چو غواص شگونست مرا
پر ز یوسف بود آن چاه که در راه منست
چند در خانه اش آتش فتد از پرتو تو
زین ستم آینه در فکر جلای وطنست
از جنونم بسوی عقل دلالت مکنید
گمشدن بهتر از آن ره که درو راهزنست
روز محشر که نشانها زشهیدان طلبند
کشته تیغ تو آنست که خونین کفنست
بکر معنی را، مشاطه سخن فهمانند
ناخن دخل بجا شانه زلف سخنست
حسن و عشق از همشان نیست جدائی هرگز
آنقدر هست که آن یوسف و این پیرهنست
جز نمک باری در قافله اشکم نیست
دیده ام تاجر کان نمک آن دهنست
گرمی آخر شده در فکر باش کلیم
سخن تازه مگر کم ز شراب کهنست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه گویند که گل خسرو ملک چمنست
لیکن از جود تواش خرده ی زر در دهنست
کمترین بنده ی درگاه تو شاه فلکست
کمترین گوهر جام تو سهیل یمنست
هر که در روی تو چون شمع کشد تیغ زبان
[...]
بنده را هست سؤالی و نه آن حد منست
که چرا لعل لبت رشک عقیق یمنست؟
حد من نیست ولی عشق سخن می گوید
چون همه عشق شد اینجا همه جا جای منست
هم بتو راه توان یافت بنیل مقصود
[...]
تا بآیینه دل طوطی جان در سخنست
همدم جان و دلم ذکر حسین و حسنست
آن دو خورشید جهانتاب که از روی شرف
نور هر یک سبب روشنی جان و تنست
سبزه ی نار خلیلست خط سبز حسن
[...]
کرده در غنچه نهان تنگ شکر کاین دهنست
ریزه قند زلب ریزد و گوید سخنست
گر در اسلام بهند و نه حلال است بهشت
از چه بر عارضت آنخال سیه را وطنست
شهره شهر شد از عشق تو گر دل چه عجب
[...]
تا به سویم نظر لطف «جمس تامسن » است
سبزه ام گلبن و خارم گل و خاکم چمنست
ای که تا نام تو آرایش عنوان بخشید
صفحه نامه به شادابی برگ سمنست
کلکم از تازگی مدح تو درباره خویش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.