بنده را هست سؤالی و نه آن حد منست
که چرا لعل لبت رشک عقیق یمنست؟
حد من نیست ولی عشق سخن می گوید
چون همه عشق شد اینجا همه جا جای منست
هم بتو راه توان یافت بنیل مقصود
بوی مشک از ختن و بوی اویس از قرنست
مستمان کرد بحدی که نداریم خبر
تا ز مستی نشناسیم که او درچه فنست
در ره عشق و فنا گر خطری پیش آید
چاره از پیر مغان جوی، که او مؤتمنست
چند گوییم: «علیکم برفیق الاعلی »؟
خواجه در لذت جان نیست، که در فکر تنست
چند پرسی که نهان خانه آن یار کجاست؟
خلوت یار گرامی همه در انجمنست
شیوه عشق بآسان نتوان ورزیدن
عشق در آتش غم سوختن و ساختنست
قاسمی بوی تو بشنود، دل از دست بداد
بانگ بلبل همه از شوق گل و یاسمنست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تأمل در مسائلی مرتبط با عشق و زیبایی میپردازد. او از زیبایی لبان محبوبش که مانند لعل و عقیق است، صحبت میکند و میگوید که این عشق است که او را به سخن وادار میکند. عشق چنان در وجودش رسوخ کرده که همه جا حس حیات و حضوری از عشق را احساس میکند.
شاعر به مستی عشق اشاره کرده و بیان میکند که در این حالت از خود بیخبر است و برای درک واقعیت به پیر مغان مراجعه میکند که دانا و مورد اطمینان است. با وجود خطرات عشق، از وی میخواهد که راهنمایی کند.
او همچنین به سختیهای عشق و فداکاریهای لازم برای تجربه آن اشاره میکند و میگوید که عشق نیازمند تلاش و تحمل درد و رنج است. در نهایت، شاعر حسرت و شوق را در صدا و نغمه بلبل به خاطر زیبایی گل و یاسمن بیان میکند، که نشانهای از اتصال به طبیعت عشق و زیباییهای آن است.
هوش مصنوعی: من سوالی دارم، اما نمیدانم چطور بپرسم: چرا لبهای تو مانند لعل، حسادت برانگیز و زیبا هستند، همچون سنگ عقیق یمن؟
هوش مصنوعی: عشق فراتر از حد و مرزهای من صحبت میکند، زیرا در این مکان، این فضای عشق است و در همه جا، هرجا که عشق باشد، جای من است.
هوش مصنوعی: با تو میتوان به هدف رسید، همانطور که بوی خوش مشک از ختن و بوی اویس از قرن به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: ما آن قدر در مستی غرق شدهایم که دیگر نمیدانیم در چه حالتی هستیم و واقعا در چه وضعیتی قرار داریم.
هوش مصنوعی: در راه عشق و نابودی، اگر خطری به وجود آید، به مشاوره و راهنمایی پیر مغان پناه ببر، زیرا او شخص مورد اعتمادی است.
هوش مصنوعی: چقدر میگوییم که باید به رفیق برتر توجه کنیم؟ در واقع، خواجه در حالتی از لذت روحانی نیست، بلکه درگیر نگرانیهای جسمانی است.
هوش مصنوعی: چند بار از من میپرسیدی که خانه پنهانی آن معشوق کجاست؟ اما در واقع، جایی که محبوب من به تنهایی است، همیشه در جمع دوستان و در بین مردم است.
هوش مصنوعی: عشق را بهسادگی نمیتوان آموخت. عشق یعنی سوختن و سازندگی در میان درد و غم.
هوش مصنوعی: هر کسی که بوی تو را استشمام کند، دلش را از دست میدهد. صدای بلبل هم به خاطر شوق گل و یاسمن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه گویند که گل خسرو ملک چمنست
لیکن از جود تواش خرده ی زر در دهنست
کمترین بنده ی درگاه تو شاه فلکست
کمترین گوهر جام تو سهیل یمنست
هر که در روی تو چون شمع کشد تیغ زبان
[...]
تا بآیینه دل طوطی جان در سخنست
همدم جان و دلم ذکر حسین و حسنست
آن دو خورشید جهانتاب که از روی شرف
نور هر یک سبب روشنی جان و تنست
سبزه ی نار خلیلست خط سبز حسن
[...]
حالت از تنگی جا غنچه بکنج دهنست
چکند، ساخته با گوشه خود بیوطنست
پستی پایه چو غواص شگونست مرا
پر ز یوسف بود آن چاه که در راه منست
چند در خانه اش آتش فتد از پرتو تو
[...]
کرده در غنچه نهان تنگ شکر کاین دهنست
ریزه قند زلب ریزد و گوید سخنست
گر در اسلام بهند و نه حلال است بهشت
از چه بر عارضت آنخال سیه را وطنست
شهره شهر شد از عشق تو گر دل چه عجب
[...]
تا به سویم نظر لطف «جمس تامسن » است
سبزه ام گلبن و خارم گل و خاکم چمنست
ای که تا نام تو آرایش عنوان بخشید
صفحه نامه به شادابی برگ سمنست
کلکم از تازگی مدح تو درباره خویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.