هر جفایی که ممکن است ازوست
من تحمل کنم ولی نه نکوست
گر دلم میل جانب او کرد
میل دلها همه به جانب اوست
بوی زلف تو همدم بادست
که نسیم بهار غالیهبوست
روی کردی به سوی گل زان روی
گل ز شادی نگنجد اندر پوست
خجل از قد و عارض تو به باغ
سرو آزاد و لاله خودروست
در خم زلف همچو چوگانت
دل مسکین شکسته همچون گوست
با جفا نیک خو کن ابن حسام
چاره این است کان صنم بدخوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و دلتنگی صحبت میکند. شاعر میگوید که هر گونه ظلم و جفایی را از جانب معشوق میتواند تحمل کند، اما معشوق نباید نیکو باشد. او همچنین بیان میکند که اگر دلش به سوی محبوب میل کند، همه دلها به سمت او میروند. بوی زلف محبوب بهاری و خوشبوست و زیبایی او باعث میشود که گلها در مقابلش احساس کوچکتری داشته باشند. همچنین اشاره میکند که قد و زیبایی محبوب باعث خجالتسرو و لالهها میشود. در نهایت، شاعر به خود میگوید باید با جفای محبوب کنار بیاید چون این وضعیت به نظر او غیرقابل تغییر است.
هوش مصنوعی: من میتوانم هر بدی که از او برآید را تحمل کنم، اما کارهای نیکو از او دور است.
هوش مصنوعی: اگر دلم به سوی او کشش پیدا کند، این نشاندهنده است که تمام دلها به سمت او خواهند رفت.
هوش مصنوعی: بوی موهای تو همواره همراه با نسیم بهار است که عطر دلانگیزی دارد.
هوش مصنوعی: تو به سمت گل نگاه کردی و آن چنان زیبایی و شادی از چهرهات نمایان است که نمیتوانی آن را در قالبی جای دهی.
هوش مصنوعی: من از زیبایی و قد و جلوهی تو خجالت میکشم، حتی در برابر سروهای بلند و لالههای وحشی در باغ.
هوش مصنوعی: در پیچ و تاب موهایت، دل بیچارهام شکسته است، مانند جگرم که در حال ناله است.
هوش مصنوعی: با بدسریها و بیرحمیها مدارا کن، ابن حسام، چون چارهای جز این نیست که با این بت بدخلق سازگار باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عمر کاک را که خواهد گفت
کای عزیز و گزین برادر دوست
در هوای من اردل تو دوتاست
دل من در هوای تو یک توست
مهر هر کس کهن کهن گشته
[...]
هر چه درکل کون کهنه و نوست
هست مفعول و فاعل همه اوست
صاحبا ماجرای دشمن تو
که کسش در جهان ندارد دوست
گفتهام در سه بیت چار لطیف
زان چنانها که خاطرم را خوست
طنز میکرد با جهان کهن
[...]
ای کریمی که در جهان کرم
بخشش بی ریات عادت و خوست
میزبانی است تازه روی گفت
که همه پشت گرمی من ازوست
پشتم از خدمتت دوتاست چرا
[...]
بالله ار بر تنم بدرّی پوست
هیچ دشمنت را ندارم دوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.