گنجور

 
نجم‌الدین رازی

دل بی تو ز تو خبر ندارد

در عشق تو خواب و خور ندارد

با یار بگوی عاشقان را

زین بیش بلند بر ندارد

از رحمت عاشقان به رویت

باد سحری گذر ندارد

از غیرت عاشقان به کویت

جبریل امین گذر ندارد

بار غمت ارچه بس گران است

عاشق چه کند که بر ندارد