دعوی عشق جانان در هر دهان نگنجد
وصف جمال رویش در هر زبان نگنجد
نور کمال حسنش در هر نظر نیاید
شرح صفات ذاتش در هر بیان نگنجد
عز جلال وصلش جبریل در نیابد
منجوق کبریایش در لامکان نگنجد
عکسی ز تاب نورش آفاق بر ندارد
فیضی ز فضل جودش در بحر و کان نگنجد
سیمرغ قاف عشقش از بیضه چون بر آید
مرغی است کاشیانش در جسم و جان نگنجد
یک ذره بار حکمش کونین بر نتابد
یک نکته راز عشقش در دو جهان نگنجد
یک شعله نار قهرش هفتم سقر بسوزد
یک لعمه نور لطفش در هشت جنان نگنجد
خوناب عاشقانش روی زمین بگیرد
وافغان بیدلانش در آسمان نگنجد
آن را که بار یابد در بارگاه وصلش
در هر مکان نیابی در هر زمان نگنجد
شکرانه چون گزارم کامروز یار با من
ز آن سان شده که مویی اندر میان نگنجد
گویند راز وصلش پنهان چرا نداری
پنهان چگونه دارم کاندر نهان نگنجد
گفتی ز وصل رویش با ما بده نشانی
این خود محال باشد کاندر نشان نگنجد
«نجما» حدیث وصلش زنهار تا نگویی
کان عقل در نیابد و اندر دهان نگنجد
از گفت و گو نیابد وصلش کسی محال است
بحر محیط هرگز در ناودان نگنجد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عظمت و زیبایی عشق به معشوقی خاص است که قادر به توصیف و بیان آن نیستیم. شاعر میگوید که عشق و جمال او آنقدر بینظیر و بالا است که در هیچ زبانی یا ذهنی نمیگنجد. حتی فرشتگان و موجودات دیگر نیز نمیتوانند صفات او را درک کنند. عشق او مانند پرندهای افسانهای است که از دنیای مادی فراتر رفته و نمیتوان آن را محدود کرد. احساسات عاشقان نسبت به او آنقدر عمیق و غنی است که نمیتوان آن را در کلمات و بیان گنجاند. لذا شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که راز وصال و ارتباط با او نیز غیرقابل بیان و درک است.
هوش مصنوعی: عشق معشوق در هر زبانی قابل بیان نیست و زیبایی چهرهاش را نمیتوان در کلمات گنجاند.
هوش مصنوعی: زیبایی کامل او در هر نگاهی قابل مشاهده نیست و ویژگیهای وجودیاش در هیچ بیان و توضیحی نمیگنجد.
هوش مصنوعی: عظمت و شکوه وصال او به حدی است که حتی جبرئیل نمیتواند آن را درک کند و زیباییهای این کمال در هیچ مکانی جا نمیشود.
هوش مصنوعی: تصویری از نور او در آسمان جلوهگری میکند و از نعمتهای بخشش او در دریا بهرهای نیست که در آن گنجایش داشته باشد.
هوش مصنوعی: سیمرغ قاف عشق، که نمادی از عشق عمیق و والا است، از تخم خود بیرون میآید. این پرنده، آنچنان بزرگ و معنوی است که نمیتوان آن را در جسم و جان انسانها محدود کرد و درک کرد.
هوش مصنوعی: حکمش به اندازهای قوی و عظیم است که هیچ موجودی نمیتواند آن را تحمل کند و راز عشق او به قدری عمیق و گسترده است که در هیچیک از این دو جهان نمیگنجد.
هوش مصنوعی: آتش خشم او در دنیای هفتم به شدت میسوزاند و نور رحمت او در بهشت هشتم جا نمیگیرد.
هوش مصنوعی: عاشقانش به قدری غمگین و دلشکستهاند که درد و رنج آنها به سطح زمین میرسد و بیدلانش آنقدر ناراحتند که حسرت و نالههایشان در آسمان جا نمیگیرد.
هوش مصنوعی: کسی که به وصل معشوق برسد، در هر مکان و زمانی نمیتوان او را از دست داد و او را نمیتوان در هیچ محدودهای جا داد.
هوش مصنوعی: وقتی امروز با یارم هستم، حس شکرگزاری در دلم زنده میشود؛ چون آنقدر خوشحالم که حتی یک مو هم نمیتواند بین ما فاصله ایجاد کند.
هوش مصنوعی: میگویند چرا راز وصال او را پنهان نکردهای؟ اما چگونه میتوانم پنهانش کنم وقتی که او در دل پنهان نمیشود؟
هوش مصنوعی: گفتی که علامتی از وصال آن چهره به ما بده، اما این خواسته غیرممکن است، زیرا نشانهای نمیتواند به اندازه آن زیبایی باشد.
هوش مصنوعی: سخن از وصال او را هرگز نگو، زیرا عقل نمیتواند آن را درک کند و در کلام نمیگنجد.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند به وصل محبوب دست یابد، چرا که این ارتباط مانند دریای وسیع است که هرگز نمیتواند در یک ظرف کوچک جا بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت در صد زبان نگنجد
جولانگه جلالت در کوی دل نباشد
جلوه گه جمالت در چشم و جان نگنجد
سودای زلف و خالت در هر خیال ناید
[...]
دعوّی عشق جانان در هر دهان نگنجد
وصف جمال رویش در هر زبان نگنجد
نور کمال حسنش در هر نظر نیاید
شرح صفات ذاتش درهر بیان نگنجد
عزّجلال وصلش جبریل درنیابد
[...]
جانا، حدیث شوقت در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت در صد بیان نگنجد
جولانگه جلالت در کوی دل نباشد
خلوتگه جمالت در جسم و جان نگنجد
سودای زلف و خالت جز در خیال ناید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.