گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بلند اقبال

نه همی حسن چهره دارددوست

کآنچه حسن است درجهان با اوست

حسن دلبر نباشد از خط و خال

چه بری لذت از گل ار بی بوست

بد گر از اورسد نباشد بد

خوب رو بدهم ار کند نیکوست

قامت من که گشته خم چوهلال

نه ز پیری است بلکه ز آن ابروست

اینکه بینی چنینم آشفته

نه ز سودا بود کز آن گیسوست

زخم کز دوست خوشتر از مرهم

درد کز اوست بهتر از داروست

زلف اورا به شکل چوگان دید

که دل من به پیش اوچون گوست

چه غم از مویه گر چومو شده ام

هم میان نگار من چون موست

دل ز عشق رخش بلند اقبال

نکند گر کنندش از تن پوست