گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بیدل دهلوی

تبسم ریز لعلش‌گر نشان پرسد غبارم را

ببوسد تا قیامت بوی‌گل خاک مزارم را

ز افسوسی‌که‌دارد عبرت خون شهید من

حنایی می‌کند سودن‌کف دست نگارم را

مبادا دیدهٔ یعقوب توفان نموگیرد

نگاری در سر راه تمنا انتظارم را

ز اشکم بر سر مژگان عنان داری نمی‌آید

گِرُوتازی‌ ست با صد شعله طفلِ  نِی سوارم‌ را

توقع هرچه‌باشد بی‌صداعی نیست ای‌ساقی

قدح برسنگ زن تا بشکنی رنگ خمارم را

ز دل شورقیامت می‌دماند رشک همچشمی

به هر آیینه منمایید روی‌گلعذارم را

شرارکاغذم از فرصت عیشم چه می‌پرسی

به رنگ رفته چشمکهاست‌گلهای بهارم را

به چشم بسته هم پیدا نشدگرد خیال من

نهانتر از نهانها جلوه دادند آشکارم را

هوس در عالم‌ناموس یکتایی نمی‌گنجد

سراغش‌کن ز من هرجا تهی یابی‌کنارم را

گر این بیحاصلی از مزرع خشکم نمو دارد

جبین هم دست‌خواهد از عرق شست‌آبیارم‌را

چو آتش سرکشیها می‌کنم اما ازین غافل

که جز افتادگی‌ ،کَس برنخواهد داشت بارَم را

شررخیزست‌گرد پایمال بیکسی بیدل

به یاد دامن قاتل مده خون شکارم را

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۱۸ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
حکیم نزاری

بگویید ای مسلمانان که درمان چیست کارم را

که چشم بد رسید آخر نظام روزگارم را

نکردم شکر ایّامی که با آرام دل بودم

درین غم اوفتادم رغم جانِ غم گسارم را

نه روی وصل جانان را نه درمان درد هجران را

[...]

فضولی

بخاک ره کشیدم صورت جسم نزارم را

بدین صورت مگر بوسم کف پای نگارم را

غبار رهگذارم کرد شوق امید آن دارم

که گاهی خیزم و گیرم رکاب شهسوارم را

شدم خاک ره غم اشک خواهد ریخت بر حاکم

[...]

جویای تبریزی

چنین در خاک اگر باشد تپش جسم نزارم را

زند بر شیشهٔ چرخ برین سنگ مزارم را

نه تنها درد حرمان تو روزم را سیه دارد

چو داغ لاله در خون می‌کشد شب‌های تارم را

به یاد آن بهار جلوه گلریزان اشک من

[...]

حزین لاهیجی

بیابان مرگ حسرت کرده ای مشت غبارم را

به باد دامنی روشن نما، شمع مزارم را

نمی آید به لب افسانهٔ بخت سیاه من

نگاه سرمه سایی، تیره دارد روزگارم را

نگاهی کن که فارغ گردم از درد سر هستی

[...]

رفیق اصفهانی

شب هجران همه دیدند یاران حال زارم را

یکی از حال زار من نکرد آگاه یارم را

نباشد غیر برگ زرد و نارد جز بر حسرت

نهال آرزویم را و نخل انتظارم را

مکن آشفته آن زلف پریشان را چنین، تا کی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه