بهتازگی نکشد عافیت دماغ مرا
مگر شکستن دل پرکند ایاغ مرا
شبیکه دیدهکنم روشن از تماشایت
فتیله مدتحیربود چراغ مرا
ز برق یأس جگرسوز بادهای دارم
که شعله نیزنبوسد لب ایاغ مرا
نشاط باده به مینای غنچگیها بود
شکفتگی همه خمیازهکرد باغ مرا
خمار شیشهٔ چرخ از نگونیاش پداست
چسان علاجکندکلفت دماغ مرا
در ابروی تو شکنپرورد تغافل چند
مقام فتنه مکنگوشهٔ فراغ مرا
هزاررنگ ز بخت سیاه منگلکرد
زمانه شوخی طاووس داد زاغ مرا
چوموج سرمه نهانم بهچشم خوش نگهان
زحلقهٔ رم آهوطلب سراغ مرا
فسردگی مطلب از دلمکه در ایجاد
به تیغ شعله بریدند ناف داغ مرا
مگر ز ناله تهیگشت سینهٔ بیدل
که خامشی است سبق عندلیب باغ مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نشاندهندهی احساسات عمیق و پیچیدهی شاعر است. او از درد و رنج عشق و دلشکستگی صحبت میکند. شاعر به عافیت و آرامش دماغ خود اشاره کرده و میگوید که هیچ چیز نمیتواند دل او را شاد کند مگر اینکه عشق او بازگردد. در شب تماشای معشوق، روشنایی دلش را تنها با نور او میبیند. او از خمار و یأس ناشی از عشق یاد میکند و تأکید میکند که زیبایی و شادابی زندگیاش به سبب غنچهها و باغهاست، اما حالا این زیباییها نیز رنگ باختهاند. شاعر در تلاش است تا از غم و اندوه خود رهایی یابد ولی نمیتواند و فریادش به ناکامی میرسد. در نهایت، او به سکوت و خاموشی خود اشاره میکند و میگوید که شاید دیگر صدای او به باغ اندوهش نرسد.
هوش مصنوعی: به تازگی، خوشحالی و آرامش زندگیام را نمیگیرد مگر اینکه شکست قلبم، دلم را پر کند.
هوش مصنوعی: در شبی که وجودت را میبینم و از تماشای تو شادمان میشوم، انگار که فتیله چراغم در میان حیرت و شگفتی، به درستی روشن نمیشود.
هوش مصنوعی: از ناامیدی و اندوه عمیق، نوشیدنیای دارم که حتی شعله آتش هم نتواند لبانم را لمس کند.
هوش مصنوعی: شادی و سرزندگی می، باعث شکوفایی و جوانهزنیها بود و همهی زیباییها در باغ من خوابآلوده شدهاند.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حالت نشئگی و تاثیر شدید شراب بر انسان پرداخته است. شاعر با اشاره به شیشه و چرخ، به وضعیتی اشاره میکند که به دلیل بلندنشینی و غفلت، ذهنش دچار آشفتگی و سردرگمی شده است. او از چگونگی درمان این حالت و غم و اندوهی که به او دست داده، گلهمند است. در واقع، شاعر به نوعی ناتوانی از بهبود وضعیت خود اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در ابروی تو، دلربایی و زیبایی خاصی نهفته است. چرا میخواهی با نادیده گرفتن و بیتوجهی خود، چهرهای از فتنه و مشکل بسازی و دل من را در این گوشه از آرامش به هم بریزی؟
هوش مصنوعی: بخت بد من باعث شد که هزاران رنگ و زیبایی به وجود بیاید، اما در عوض، زمانه مرا به تمسخر گرفت و به جای زیبایی، زاغ سیاه نصیبم شد.
هوش مصنوعی: چون موج سرمه در چشمان زیبا پنهانم، از حلقه راز آهو به دنبال من بگردید.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که در دل دارم به قدری عمیق است که مانند تیغی سوزان، زخم و درد را در وجودم ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: آیا سینهی بیدرد و رنج من دیگر از غم و اندوه پر نیست که مثل بلبل در باغ برایم نمیخواند و خاموش مانده است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
کنند تازه خطان مشکسود داغ مرا
شراب کهنه دهد تازگی دماغ مرا
چو لاله در چمن از کاسه سرنگونی ها
تهی ز باده ندیده است کس ایاغ مرا
ز خرج، دخل کریمان یکی هزار شود
[...]
تهی ز می نتوان یافتن ایاغ مرا
به آفتاب نسب میرسد چراغ مرا
غم تو گر نکشد دامنم ازین کشور
چنان روم که نیابی دگر سراغ مرا
به ناز ناخن اهل ملامتم چه نیاز
[...]
چو شمع سوختگی تر کند دماغ مرا
نگاه گرم دهد روشنی چراغ مرا
بهار تشنه خونم شود اگر داند
که آب تیغ تو سرسبز کرده باغ مرا
به عزم کوی تو آواره چمن شده ام
[...]
شرار آتش دل، شبنم است باغ مرا
نفس چو گرم کشم، تر کند دماغ مرا
نگاه مست تو، دل را به هوش نگذارد
به خون توبه نشانده ست می، ایاغ مرا
فلک ز کشتن اکبر فزوده داغم را
نموده کور اگر آسمان چراغم را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.