گنجور

 
بیدل دهلوی

به‌تازگی نکشد عافیت دماغ مرا

مگر شکستن دل پرکند ایاغ مرا

شبی‌که دیده‌کنم روشن از تماشایت

فتیله مدتحیربو‌د چراغ مرا

ز برق یأس جگرسوز باده‌ای دارم

که شعله نیزنبوسد لب ایاغ مرا

نشاط باده به مینای غنچگیها بود

شکفتگی همه خمیازه‌کرد باغ مرا

خمار شیشهٔ چرخ از نگونی‌اش پداست

چسان علا‌ج‌کندکلفت دماغ مرا

در ابروی تو شکن‌پرورد تغافل چند

مقام فتنه مکن‌گوشهٔ فراغ مرا

هزاررنگ ز بخت سیاه من‌گل‌کرد

زمانه شوخی طاووس داد زاغ مرا

چوموج سرمه نهانم به‌چشم خوش نگهان

زحلقهٔ رم آهوطلب سراغ مرا

فسردگی مطلب از دلم‌که در ایجاد

به تیغ شعله بریدند ناف داغ مرا

مگر ز ناله تهی‌گشت سینهٔ بیدل

که خامشی است سبق عندلیب باغ مرا

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۱۹ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
صائب تبریزی

کنند تازه خطان مشکسود داغ مرا

شراب کهنه دهد تازگی دماغ مرا

چو لاله در چمن از کاسه سرنگونی ها

تهی ز باده ندیده است کس ایاغ مرا

ز خرج، دخل کریمان یکی هزار شود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قدسی مشهدی

تهی ز می نتوان یافتن ایاغ مرا

به آفتاب نسب می‌رسد چراغ مرا

غم تو گر نکشد دامنم ازین کشور

چنان روم که نیابی دگر سراغ مرا

به ناز ناخن اهل ملامتم چه نیاز

[...]

اسیر شهرستانی

چو شمع سوختگی تر کند دماغ مرا

نگاه گرم دهد روشنی چراغ مرا

بهار تشنه خونم شود اگر داند

که آب تیغ تو سرسبز کرده باغ مرا

به عزم کوی تو آواره چمن شده ام

[...]

حزین لاهیجی

شرار آتش دل، شبنم است باغ مرا

نفس چو گرم کشم، تر کند دماغ مرا

نگاه مست تو، دل را به هوش نگذارد

به خون توبه نشانده ست می، ایاغ مرا

صامت بروجردی

فلک ز کشتن اکبر فزوده داغم را

نموده کور اگر آسمان چراغم را

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه