از دهان تو حدیثی چو بوهم اندیشم
عقده نقطه موهوم شود حل پیشم
تا زابروی کجش یافته ام خط امان
از کجیهای تو ای چرخ کجا اندیشم
گر بود ساقی ما بر سر پیمان الست
من به پیمانه کشی از همه مستان پیشم
شاید از کیش زچرخم پی قربان آرند
زانکه قربانی تو ای بت کافر کیشم
تاج سر خاک رهت کسوت من مهر رخت
در طریقت عجبی نیست اگر درویشم
من و بوسیدن نوشین لب به از عسلست
که چو زنبور زنند از همه جانب نیشم
منکه از ناوک خونریز نظر مجروحم
آه از آن روز که بهبود پذیرد ریشم
بر درت طوق بگردن رسد آشفته شها
که سگانت بشمارند زلطف از خویشم
دشت پرگرگ بود مرتعم ایدست خدا
تو بر آن گله شبانی و منت آن میشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عشق و احساسات عاشقانه سخن میگوید. شاعر به توصیف معشوقهاش پرداخته و با زیرکی به روابط پیچیده عشق اشاره میکند. او از زیبایی و جذابیتهای معشوق خود صحبت میکند و به کجیها و ناپایداریهای عشق اشاره میکند. شاعر خود را در حالتی از تحیر و شگفتی مییابد، در حالی که آرزو دارد نزد معشوق خود باشد و از محبت او بهرهمند شود. همچنین، او به خطرات و چالشهای این عشق میپردازد و احساس میکند که میتواند قربانی این عشق شود، با وجود اینکه عشق برای او شیرینی دارد و نمیتواند از آن دل بکند. در نهایت، تصویرسازیهای شاعر به مهارت و زیبایی خاصی در بیان عشق و دلبستگیهای انسانی منتهی میشود.
هوش مصنوعی: از صحبتهای تو چیزی میشنوم که مرا به تفکر وامیدارد و این نگرانی و ابهام در ذهنم برطرف میشود.
هوش مصنوعی: از زمانی که با ابروی کج او آشنا شدم، به خاطر کجیهای تو ای زمانه، نمیدانم به کدام سو فکر کنم یا بروم.
هوش مصنوعی: اگر ساقی ما به وعده هایی که در عالم برزخ داده شده، وفادار باشد، من از بین همه میگساران، او را برای پر کردن پیمانه انتخاب میکنم.
هوش مصنوعی: شاید از راه من که به دینی غیر از دین تو تعلق دارد، به پای تو قربانی کنند؛ زیرا قربانی من ای معشوق بیدین، تو هستی.
هوش مصنوعی: بر سرم تاجی از خاک راه تو دارد و لباس من مهر چهرهات است؛ در این مسیر شگفتی ندارد اگر من یک درویش باشم.
هوش مصنوعی: من و بوسیدن لبهای شیرین، از عسل هم بهتر است زیرا به گونهای که زنبور نیش میزند، من نیز تحت تأثیر آن لذت قرار میگیرم.
هوش مصنوعی: من از نگاه بدی که به من انداختهاند آسیب دیدهام و آه، از آن روزی که موهایم خوب شود، چه بر من خواهد گذشت.
هوش مصنوعی: در آستانهٔ در تو، شاه آشفتهای با گردنبند (طوق) میآید، که سگهای تو به خاطر محبت و مهربانی، من را از خودشان به شمار آورند.
هوش مصنوعی: دشت پر از گرگ بود و من در آن سرزمین به دنبال علف بودم. تو سرپرست این گله هستی و بر من منت داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دیدی ای دل که دگر باره چه آمد پیشم
چه کنم با که بگویم چه خیال اندیشم؟
کاش بر من نرسیدی ستم عشق رخت
که فرو مانده به حال دل تنگ خویشم
دلبرا نازده در مار سر زلف تو دست
[...]
ای امیدم به تو نومید مکن از خویشم
ناشکیبم ز تو بردار حجاب از پیشم
آرزومندی و بی صبری و مشتاقی و غم
کم نمی گردد و هر دم به تو مایل بیشم
روی شیرین نفسی بی مگسی نادیده
[...]
آن توانگر بمعالی که منش درویشم
کنه وصفش نه چنانست که می اندیشم
گل من مایه زخاک (سر) کویش دارد
بگهر محتشمم گرچه بزر درویشم
من چو در دل ننشاندم به جز او چیزی را
[...]
من به شادی شده بیگانه و با خود خویشم
همت شاهوشان دارم اگر درویشم
دورم انداخت ز رویت به کمانِ ابرو
تُرک چشمت که بر آورد چو تیر از کیشم
عقرب زلف تو را چشمهٔ خورشید بلند
[...]
گر من از سرزنشِ مدَّعیان اندیشم
شیوهٔ مستی و رندی نَرَوَد از پیشم
زهدِ رندانِ نوآموخته راهی به دِهیست
من که بدنامِ جهانم چه صلاح اندیشم؟
شاهِ شوریدهسران خوان منِ بیسامان را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.