نار ابراهیم شد نور کلیم
کرد حادث یار اطوار قدیم
عرش شد لوح و قلم کرسی وامر
کن رقم زد شد عیان نار و نعیم
نقطه شد وانگه الف بر صفحه راست
باشد و تا دال و ذال خاوجیم
زر شد اندر کان و گوهر در صدف
جلوگر شد باز در سیمای سیم
بتکده شد سجده گاه برهمن
کعبه و زمزم شده رکن حطیم
علم الاسماء بر آدم بخواند
پس شهابی گشت بر دیو رجیم
بحر طوفان خیز شد عالم گرفت
نوح کشتی ساز شد بر رفع بیم
روح شد اندر دم عیسی دمید
تا روان بخشید بر عظم رمیم
جبرئیل و حامل اسرار شد
تا باحمد برد پیغام رحیم
احمد مرسل شد و معراج یافت
شد بخلوتگاه اوادنی مقیم
مرتضی شد پرده دار سر حق
با نبی هم کاسه بر خوان کریم
هفت اگر شد کوکب افلاکیان
چارده شد کوکب عرش عظیم
جمله را فرمان برد از جان و دل
هر که باشد بر صراط مستقیم
خاصه مهدی قائم آخر زمان
کز وجود اوست چار ارکان قویم
ای ولی حق امام راستان
داد تو داده مرا طبع سلیم
وارهان آشفته ات را از سؤال
تا بتابد رخ از این مشتی لئیم
مظهر اللهی و عبداللهیم
غیر از این استغفرالله العظیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این چه خلق و چه جهان است، ای کریم؟
کز تو کس ر امی نبینم شرم و بیم
راست کردند این خران سوگند تو
پرکنی زینها کنون بیشک جحیم
وان بهشتی با فراخیی آسمان
[...]
سر برآور از گلیمت ای کریم
پس فرو کن پای بر قدر گلیم
وعدهها و لطفهای آن حکیم
کرد آن رنجور را آمن ز بیم
گرچه سیم و زر ز سنگ آید همی
در همه سنگی نباشد زر و سیم
بر همه عالم همیتابد سهیل
جایی انبان میکند جایی ادیم
عالمی در معرض امید و بیم
مانده در گرداب دریایی عظیم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.