گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

ای برق خانه سوز که ابرت بود رکیب

صبرم بود زآب درین شعله بی شکیب

باری وفا اگر نکنی کم مکن بتا

از مدعی عنایت و از دوستان عتیب

هر ساله حاجیان بحجاز آورند روی

عشاق راست روز و شبان روی در حبیب

گر خود کتاب قتل من آمد بخط یار

از شوق جان ببازم و بر سر نهم کتیب

مهرت عیان زآینه جان دل مرا

چون می کز آبگینه بپوشی بر او حجیب

پنجه هزار ساله که روز قیامت است

شام فراق بشکندش صولت از نهیب

گلزار معنویست سراپا بتم که هست

خندان چو غنچه تازه چو گل سرخ رو چو سیب

زیب و طر از جامه توئی ای بت طراز

گر نیکوان زجامه زرین کنند زیب

میزان عقل قدر تو سنجید با سپهر

این در فراز کفه و آن ماند در نشیب

از فیض لعل ساقی کوثر بروزگار

آشفته راست نکته شیرین دلفریب

شاه قمر رکاب علی شهسوار قدس

کاورا بود قضا و قدر پیرو رکیب

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب

با صدهزار نزهت و آرایش عجیب

شاید که مرد پیر بدین گه شود جوان

گیتی بَدیل یافت شباب از پی مشیب

چرخ بزرگوار یکی لشکری بکرد

[...]

خواجه عبدالله انصاری

الدار آهلة و انت غریب

اعجب بذلک ان ذالعجیب

کیف السبیل الی الایاب و انت

فی دار المقالة مابرحت غریب

سنایی

فریاد از آن دو چشمک جادوی دلفریب

فریاد از آن دو کافر غازی با نهیب

این همبر دو ترکش دلگیر جان ستان

وان پیش دو شمامهٔ کافور یا دو سیب

بردوش غایه کش او زهره می‌رود

[...]

وطواط

ای از خزاین کرمت خلق را نصیب

در کشف مشکلات جهان رأی تو مصیب

از فیض جود تو همه آفاق را نصاب

وز نور عدل تو همه اسلام را نصیب

عون تو را عیان هدی را شده مجیر

[...]

سعدی

رفتی و صدهزار دلت دست در رِکیب

ای جان اهل دل که تواند ز جان شکیب؟

گویی که احتمال کند مدتی فراق

آن را که یک نفس نبود طاقت عِتیب؟

تا همچو آفتاب برآیی دگر ز شرق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه