ای از خزاین کرمت خلق را نصیب
در کشف مشکلات جهان رأی تو مصیب
از فیض جود تو همه آفاق را نصاب
وز نور عدل تو همه اسلام را نصیب
عون تو را عیان هدی را شده مجیر
جود تو داعیان امل را شده مجیب
مأخوذ فتنه را شده توقیع تو خلاص
بیمار فاقه را شده انعام تو طبیب
از عزم لایح تو گرفتهست ماه نور
وز خلق فایح تو گرفتهست مشک طیب
از کوشش تو پشت مساعی شده قوی
وز بخشش تو باغ ایادی شده خصیب
آمال را خزانهٔ تو منهلی بزرگ
و اشراف را ستانهٔ تو منزلی رحیب
کوثر ز آب لطف تو گیرد ضیا همی
دوزخ ز تاب خشم تو گیرد همی لهیب
بر چهرهٔ خصال تو عفت شده نقاب
بر درگه جلال تو دولت شده نقیب
چون باد در بلاد ثنای ترا مسیر
چون خمر در عروق هوای ترا زبیب
ز آبا و اُمَهات جهان در کنار ملک
نامد زمانه را خلفی مثل تو نجیب
هر خطهای به سعی جمیل تو ملک را
نصری بود من الله و فتحی بود قریب
با عدل کامل تو و با امن شاملت
کوتاه شد ز ساعت اغنام دست ذیب
تو در بلاد ترک و بُطاریق روم را
از آتش صلابت تو سوخته صلیب
هستی محب شرع حبیب از صفای دل
صد جان فدای چون تو محب و چو تو حبیب
روزی که پنجها شود اندر مصافگاه
از خون کشتگان ملک الموت را خضیب
از سم تازیان به مَجَرّه رسد غبار
وز جان صفدران به ثریا رسد نهیب
گردد ز باد کینه بنای رجا خراب
گردد ز ابر فتنه درخت بلا رطیب
جامی دهد حسام تو آن روز بس مخوف
کاری کند سنان تو آن روز بس مهیب
باطل شود ز حمله تو باس هر شجاع
زایل شود ز هیبت تو عقل هر لبیب
سعد نجوم تابع و اقبال تو امام
فرق ملوک منبر و شمشیر تو خطیب
ای عاشق شمایل تو طبع هر کریم
وی بندهٔ فضایل تو جود هر ادیب
از بس لطیفها که تمامست در سخن
نظم تو گشت معجز و نثر تو شد عجیب
پیش بدایع تو بود نظم من چنانک
آواز زاغ پیش نواهای عندلیب
طبع تو هست بحر و کلام تو هست دُر
آری ز بحر، زادنِ دُر کی بود غریب
تا لذت شگرف بود وصلت نگار
تا راحت بزرگ بود غفلت رقیب
بادا ز اهتمام تو طبعِ ولی فرح
بادا ز انتقام تو جانِ عدو کئیب
احداث را مباد در ایوان تو حضور
و اقبال را مباد ز درگاه تو نصیب
بادا بساط خانهٔ احباب تو نعیم
بادا سماع حلهٔ اعدای تو نعیب
افشانده از خزانهٔ تأیید آسمان
بر فرق تو جواهر دولت کف خضیب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعریست که به تمجید و ستایش از یک شخص برجسته و دارای خصائل نیکو پرداخته است. شاعر به توصیف صفات مثبت او مانند سخاوت، عدالت و قدرت میپردازد و میگوید که این فرد مسئول رفع مشکلات و بهبود اوضاع است. در اینجا، به اثرات مثبت سخاوت و ف generosity او اشاره میشود که همگان را تحت تأثیر قرار داده و جهانی بهتر را رقم زده است. شاعر بر این باور است که وجود این فرد، باعث امنیت، رفاه و آبادانی در جامعه شده و او را الگویی برای دیگران میداند. در نهایت، به قدرت و تأثیر او در روزهای سخت و آزمونها نیز اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که بخششهای تو باعث نصیب مردم از خزانههایت میشود، در حل مشکلات جهان، نظر و اراده تو همیشه درست و نیکوست.
هوش مصنوعی: از بخشش و generosity تو، همه چیز در این جهان بهرهای دارد و از روشنایی انصاف تو، همه مسلمانان حظ و بهرهای میبرند.
هوش مصنوعی: کمک تو برای کسی که در حال هدایت است، آشکار شده و لطف و بخشش تو باعث شده صدای خواستهها و آرزوهای مردم شنیده شود.
هوش مصنوعی: فتنهای که به اوج خود رسیده است، با فرمان تو به آرامش درآمده است. و بیماری که به فقر و پریشانی دچار شده، با لطف و کرامت تو درمان شده است.
هوش مصنوعی: ماه زیباییاش را از اراده تو گرفته است و عطر خوش مشک نیز از خلق و خوی تو به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: از تلاش و زحمت تو، قدرت و استحکام به دست آمده و به واسطه generosity تو، زمینها پربار و سرسبز شدهاند.
هوش مصنوعی: آرزوها و خواستههایت را در جایی بزرگ و پرقدرت قرار بده و برای افراد برجسته و سرشناس، جایی وسیع و مناسب در نظر بگیر.
هوش مصنوعی: کوثر (نهر بهشت) نور و روشنی خود را از رحمت تو میگیرد و جهنم نیز حرارت و آتش خشم تو را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: بر چهرهی زیبای تو حجاب عفت قرار گرفته و در پیشگاه عظمت تو، شایستگی و اقتدار برقرار شده است.
هوش مصنوعی: مانند بادی که در شهرها یاد تو را به همراه دارد، مانند شرابی که در رگها، عشق تو را جاری ساخته است.
هوش مصنوعی: از نیاکان و مادران، جهان در کنار ملک، زمانه خلفی نجیب مانند تو نداشته است.
هوش مصنوعی: هر منطقهای به خاطر زیبایی تو، به نوعی نصرت و پیروزی از سوی خداوند پیدا کرده است و این پیروزی نزدیک است.
هوش مصنوعی: با عدالت کامل تو و با امنیتی که شامل حال ما شده، زمان خوشیهای ما به اندازهای کوتاه شده که دستهای شادیمان از آن باز مانده است.
هوش مصنوعی: تو در سرزمینهای ترک و در سرزمینهای روم، صلیبها بر اثر قدرت و شدت تو در آتش سوختهاند.
هوش مصنوعی: محبت به محبوب واقعی از دل پاک و صاف نشأت میگیرد و این عشق و وفاداری میتواند جانهای زیادی را فدای آن محبوب کند. عشق تو و مقام تو در این عشق، بینظیر و ارزشمند است.
هوش مصنوعی: روزی پیش میآید که در میدان جنگ، هفتاد نفر از کشتهشدگان باعث میشوند که فرشته مرگ نیز به شگفتی بیفتد.
هوش مصنوعی: غبار ناشی از حمله سواران تازی به دوردست میرسد و صدای جنگجویان دلیر به آسمان میرسد.
هوش مصنوعی: اگر باد کینه وزیدن بگیرد، امید و آرزو ویران میشود و اگر باران فتنه ببارد، درخت رنج و مصیبت زنده نمیماند.
هوش مصنوعی: حسام در آن روز هراسانگیز، جامی به تو میدهد و سنان تو در آن روز کارهای شگفتآوری انجام خواهد داد.
هوش مصنوعی: با حمله تو، شجاعترین جنگجوها شکست میخورند و با هیبت و جلال تو، عقل و درایت همه خردمندان تحت تأثیر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: سعادت و خوشبختی تابع ستارههاست و موفقیت تو رهبری است. تفاوت در قدرت پادشاهان، به اندازه منبر و شمشیر تو در سخنرانی و بیان است.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، زیباییهای تو موجب احترام و سخاوت هر نیکویی میشود و من مانند بندهای از فضیلتها و خوبیهای تو هستم.
هوش مصنوعی: به دلیل ظرافت و زیبایی که در کلام تو وجود دارد، شعر تو به معجزه تبدیل شده و نثر تو نیز به شکلی شگفتانگیز جلوهگر شده است.
هوش مصنوعی: نظم و آثار من در برابر خلاقیتهای تو، مثل آواز زاغی است در مقایسه با نغمههای خوش و زیباي بلبل.
هوش مصنوعی: طبیعت تو همچون دریاست و سخنان تو از عمق آن برمیخیزد. آیا ممکن است که یک دریا چیزی غیرمعمول و عجیب به وجود آورد؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که لذت عمیق وصال با معشوق وجود دارد، راحتی و آرامش بزرگ ناشی از غفلت رقیب نیز برقرار است.
هوش مصنوعی: به امید اینکه از تلاش تو طبیعت ولی خوشحال باشد، و از انتقام تو جان دشمن در عذاب باشد.
هوش مصنوعی: نباید در سرای تو مشکلات به وجود آید و خوشبختی از در خانهات دور باشد.
هوش مصنوعی: باشد که زندگی دوستان تو سرشار از خوشی باشد و جایگاه دشمنان تو مملو از غم.
هوش مصنوعی: خزانهٔ آسمان بر روی سر تو گنجهای باارزشی از سعادت و موفقیت نثار کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب
با صدهزار نزهت و آرایش عجیب
شاید که مرد پیر بدین گه شود جوان
گیتی بَدیل یافت شباب از پی مشیب
چرخ بزرگوار یکی لشکری بکرد
[...]
الدار آهلة و انت غریب
اعجب بذلک ان ذالعجیب
کیف السبیل الی الایاب و انت
فی دار المقالة مابرحت غریب
فریاد از آن دو چشمک جادوی دلفریب
فریاد از آن دو کافر غازی با نهیب
این همبر دو ترکش دلگیر جان ستان
وان پیش دو شمامهٔ کافور یا دو سیب
بردوش غایه کش او زهره میرود
[...]
رفتی و صدهزار دلت دست در رِکیب
ای جان اهل دل که تواند ز جان شکیب؟
گویی که احتمال کند مدتی فراق
آن را که یک نفس نبود طاقت عِتیب؟
تا همچو آفتاب برآیی دگر ز شرق
[...]
بیمار عشق را چه مداوا کند طبیب
تعلیم عاقلانه مده گو مرا ادیب
ما توبه در مقابل عصیان نیاوریم
تمکین عاقلان ز مجانین بود عجیب
زنّار اگر ببندم و ساکن شوم به دیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.