حاشا که بجز تو بخیال دگرستم
در کعبه و بتخانه اگر مینگرستم
تا هندوی خال تو بر آتشکده روست
نشگفت که هندو شوم آتش بپرستم
دم میزنم از زندگی و کشته عشقم
من غرق تو گشتم زخودی کی خبرستم
با کفر سر زلف تو زاسلام بریدم
با بستگی عشق تو از عقل برستم
دارد دل سودا زده با زلف تو پیغام
جز آه سحرگاه ندانم که فرستم
بشکستی اگر توبه و گر جام و گر عهد
گر سر برود بر سر پیمان درستم
ابرم من آشفته و او غنچه بستان
خندان شود آن لحظه که من خون بگرستم
در پرده دل گشت عیان طلعت لیلا
مجنون شدم و سلسله عقل گسستم
برخواسته ام گرد صفت از سر کونین
تا خاک شده بر در حیدر بنشستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و دل باختگی شاعر به معشوق است. او اعلام میکند که هیچ چیزی جز معشوق برایش اهمیت ندارد و حتی در مکانهای مقدس نیز فقط به یاد اوست. شاعر در حال توصیف حالتی است که غرق عشق شده و از خود بیخبر است. او به نوعی از عقل و باورهای عمومی فاصله گرفته و تمام احساسات و پیامهای دلش را برای معشوق میفرستد. در نهایت، به شدت وابسته و مجنون عشق معشوق است و حاضر است هر چه را که دارد برای او فدای کند. شاعر با تشبیههای زیبا و عاطفی، احساسات عمیق و ناپایداری خود را در برابر عشق بیان میکند.
هوش مصنوعی: هرگز به جز تو به هیچ چیزی دیگری فکر نمیکنم، حتی اگر در کعبه یا معبد بتها هم نظارهگر باشم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نشانی از تو در معبد برافراشته است، اصلاً جای شگفتی نیست اگر من به عشق تو مانند یک هندو به آتش بپرستم.
هوش مصنوعی: میگویم از زندگی و عشق، ولی خودم را در تو غرق کردهام و نمیدانم چه بر سرم میآید.
هوش مصنوعی: با نگاهی به زلفهای تو، به تمام باورهای قبلیام پشت پا زدم و از عقل و منطق خود فاصله گرفتم و به عشق تو وابسته شدم.
هوش مصنوعی: دل عاشق من که پر از آرزوها و دلتنگیهاست، نمیداند چگونه پیام خود را با موهای تو بفرستد جز اینکه تنها آهی در سحرگاه بگوید.
هوش مصنوعی: اگر توبهام را بشکنی، یا اینکه به شراب روی آوری، و حتی اگر عهد و پیمان را فراموش کنی، من همچنان بر سر پیمانم ایستادهام.
هوش مصنوعی: من در حالتی آشفته و ناراحت قرار دارم، اما او مثل غنچهای در باغ میخندد و شاداب میشود، درست در زمانی که من اشک میریزم.
هوش مصنوعی: در دل من چهره لیلا روشن شد و من دیوانهوار عاشق او شدم و دیگر نتوانستم به عقل و منطق خود پایبند باشم.
هوش مصنوعی: من از آغاز دنیا به پا خواستهام و اکنون به خاک تبدیل شدهام، در برابر در حیدر نشستهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشکن صنما عهد که من توبه شکستم
وز بهر تو در کنج خرابات نشستم
اندر صف خورشیدپرستان شدم اینک
زیرا که میان سخت به زنّار ببستم
پیش تو برم سجده میانبسته به زنّار
[...]
دی در صف اوباش زمانی بنشستم
قلاش و قلندر شدم و توبه شکستم
جاروب خرابات شد این خرقهٔ سالوس
از دلق برون آمدم از زرق برستم
از صومعه با میکده افتاد مرا کار
[...]
گو خلق بدانند که من عاشق و مستم
آوازه درست است که من توبه شکستم
گر دشمنم ایذا کند و دوست ملامت
من فارغم از هر چه بگویند که هستم
ای نفس که مطلوب تو ناموس و ریا بود
[...]
آوازه در افتاد که من توبه شکستم
نه نه نه چنان است که من توبه پرستم
دادند به من چاشنی یی از خمِ مبدا
از جرعۀ آن جام چنین واله و مستم
ز آن گاه که دادند به من مشربۀ خضر
[...]
ای زاهد مستور، ز من دور، که مستم
با توبهٔ خود باش، که من توبه شکستم
زنار ببندی تو و پس خرقه بپوشی
من خرقهٔ پوشیده به زنار ببستم
همتای بت من به جهان هیچ بتی نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.