ایکه شد ما در فکرت پی وصف تو عقیم
عقل در معرفت ذات تو چون رای سقیم
سر من قابل فتراک کمند تو نبود
لاجرم در سم گلگون تو کردم تسلیم
مرغ شب گر بتواند صفت مهر منیر
ره سوی کنه کمال تو برد وهم حکیم
غمزه از جا ببرد خلق و گرنه این کار
ناید از نرگس مکحول و زابروی و سیم
تا که آن لعل سخن گوی تو آمد بحدیث
شده از گفته تو حادث اسرار قدیم
عقل در پرده عشاق ندارد راهی
پرده عصمت کبری ندرد دیو رجیم
ایشه ملک حقیقت علی ای معنی عشق
که بود عقل بخاک سر کوی تو مقیم
شاید آشفته زحب تو درآید به بهشت
داخل خلد نشد جز سگ اصحاب رقیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به توصیف عشق و معرفت نسبت به محبوب میپردازد. او بیان میکند که عقل در درک ذات محبوب ناتوان است و تسلیم محبت او شده است. شاعر به زیباییهای محبوب اشاره کرده و میگوید که حتی موجودات زیبا مانند پرندگان شب هم نمیتوانند به محبوب او برسند. عشق چنان عمیق است که عقل و خرد نمیتوانند به آن راه یابند. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که تنها افراد خاصی میتوانند به بهشت عشق واقعی دست یابند.
هوش مصنوعی: ما در تلاش برای درک تو به بنبست رسیدهایم و عقل ما در شناخت حقیقت وجود تو ناتوان است، مانند کسی که در اندیشهاش دچار اختلال شده است.
هوش مصنوعی: سر من برای گرفتار شدن در دام تو کافی نبود، به همین خاطر در برابر زیبایی و محبت تو تسلیم شدم.
هوش مصنوعی: اگر پرندهی شب بتواند، توانایی توصیف ویژگیهای مهربان منیر را پیدا کند، در این صورت میتواند به عمق کمال تو دست یابد و درک حکیمانهای از آن داشته باشد.
هوش مصنوعی: نگاه فریبنده و دلربای آنها موجب میشود که مردم از خود بیخود شوند و تنها این زیباییهای خیرهکننده، مانند نرگسهای باکلاس و صورتهای زیبا قادر به چنین تأثیری هستند.
هوش مصنوعی: وقتی که آن گنج گرانبها و زیبا، یعنی سخن شیرین و دلنشین تو به وجود آمد، گفتار تو به داستانی تبدیل شد که به رمز و رازهای کهن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: عقل در عشق و محبت توانایی ندارد و نمیتواند راهی به عالم پاکی و معصومیت پیدا کند؛ زیرا عشق عمیق و واقعی، انسان را از دیو و شیطان دور میکند.
هوش مصنوعی: ای حقیقت علی! معنی عشق را دریاب که عقل در برابر عشق تو به خاک افتاده و در کوی تو ساکن شده است.
هوش مصنوعی: شاید کسی که به خاطر عشق تو دچار آشفتهحالی شده، به بهشت برود؛ اما تنها کسانی که در اطراف یک شخص بزرگ و مهم مانند تو هستند، به زندگی خوب و خوش در این دنیا دست پیدا نمیکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم
تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم
سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم
از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم
از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من
[...]
آفرین باد بر آن عارض پاکیزه چو سیم
و آن دو زلفینِ سیاه تو بدان شکل دو جیم
از سرا پایِ توام هیچ نیاید در چشم
اگر از خوبیِ تو گویم یک هفته مقیم
بینی آن قامتِ چون سرو خرامان در خواب
[...]
ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم
دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم
سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم
نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام
[...]
دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه
بینظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم
با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان
[...]
علم محترم دولت دین قیم
مستوی قامت باد از تو تا روز قیام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.