گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

خط و زلفت چیست با آن روی همچون آفتاب

صبح روشن شام تیره غنبر ترسیم ناب

خصم عقل و دین و صبر هوشم این چارند مست

غمزه کافر چشم جادو خال هند و لب سراب

چار چیز از چار چیزم کرده مستغنی بدهر

لب زکوثر قد زطوبی رخ زگل بوی از گلاب

در شبان تار این چار است مستان تو را

ناله مطرب اشک باده دیده ساغر دل کباب

زهد و تقوی سبحه دفتر وقف بر این چار شد

این بخاک و آن بباد و این بآتش آن بآب

چار چیز آشفته در بحر وجودم شد عیان

عشق نوح و شوق کشتی صبر لنگر اشک آب

دست ما و دامن مهر علی آن بحر جود

کامده کشتی نه افلاک در بحرش حباب

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب

آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب

آسمان جود گشت و جود ماه آسمان

آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب

بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب

گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب

عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز

مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب

با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر

[...]

ازرقی هروی

مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست

تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب

قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد

روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب

تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب

[...]

قطران تبریزی

سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب

آفت دل‌هاست و اندر دیده‌ام چون آفتاب

روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو

زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب

صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
ابوالفرج رونی

ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید

نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب

هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان

تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب

در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه