ای ترک پارسی گو ای ماه مجلس آرا
هی هی مکن تو غفلت برخیز و می بده ها
پرده زرخ بیفکن بر گل گلاله بشکن
پائی بکوب و برخیز بزم طرب بیارا
زان بذله های شیرین زان نکته های رنگین
بر روی تلخکامان تنگ شکر تو بگشا
می نوش و گل برافشان برخیز و می بگردان
مرده برقص آور زین راح روح افزا
ما کشته صحاری تو ابر نوبهاری
رحمی روان ببخشا ما مرده تو مسیحا
عیدی بود طرب خیز باده بساغرم ریز
از محتسب میندیش می ریز بی محابا
از دست غاصب حق چون اوفتاد بیرق
خیز و لوای شادی برکش به طاق خضرا
آشفته را تولا بر مرتضی و آل است
وز غاصبین حقش اندر جهان تبرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوتی به شادی و بخشش است و به ترکزبانان پارسیگو میگوید که در مجلس شادی و سرور حاضر شوند و از غفلت بپرهیزند. شاعر از آنها میخواهد که با خوشحالی از می و گل لذت ببرند و تلخیهای زندگی را فراموش کنند. او به بیان عشق و محبت و اهمیت جشن و سرور اشاره میکند، و از محتسب که مانع شادی و خوشیهاست، نمیترسد. در نهایت، شاعر از حق و عدالت سخن میگوید و بر علیه غاصبان حق ابراز تنفر میکند و به شادی و سرور در کنار اهل بیت پیامبر اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای ترک، به زبان فارسی صحبت کن! ای ماه مجلس، تو که زیبایی، لطفا در خواب غفلت نمان و بیدار شو و شراب بده.
هوش مصنوعی: پرده از روی چهره زیبا کنار بزن و گلی که مانند گلاب است را بشکن. پای خود را به زمین بکوب و از جا برخیز تا جشن و شادی را برپا کنی.
هوش مصنوعی: از آن شوخیهای شیرین و نکتههای زیبا، بر دلهای تلخ و ناراحت، شکر شیرین تو را برملا کن.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب و پخش کردن گل را آغاز کن، برخیز و شراب را بچرخان، مرده را به رقص درآور تا روح را تازه کند.
هوش مصنوعی: ما در بیابانهای عشق تو جان خود را از دست دادهایم. ای ابر بهاری، بر ما رحم کن و زندگی دوبارهای ببخش. ما مردگانی هستیم که تو را به عنوان منجی خود میشناسیم.
هوش مصنوعی: عید شاد و سرور به من نوشیدنی بده و نگران نظارت محتسب نباش. بیپروا باده بریز و از زندگی لذت ببر.
هوش مصنوعی: زمانی که علم و حق از کنترل غاصبان خارج میشود، باید پرچم امید و خوشحالی را بالا ببرم و آن را برفراز آسمان سبز قرار دهم.
هوش مصنوعی: ای کاش که احساسات درهم و برهمی را که نسبت به امام علی (ع) و خانواده او دارم، ارائه کنم و از کسانی که حق او را غصب کردند در این دنیا بیزاری بجویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بادِ صبا درآمد، فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نیسان به فرشِ دیبا
آمد نسیمِ سُنبُل با مُشک و با قَرَنفُل
آورد نامهٔ گُل، بادِ صبا به صَهبا
کُهسار چون زُمُرُّد، نقطه زده ز بُسَّد
[...]
ای کرده فتح و نصرت در مشرق آشکارا
بگذشته زآب جیحون وآتش زده در اعدا
با خیلخیل لشکر چون سیلسیل باران
با فوجفوج موکب چون موجموج دریا
از تودهتوده آهن چون کوه کرده هامون
[...]
در ملکت فریدون می خواه بهمن آسا
کز بهمن و فریدون در ملک یادگاری
اینجا کسیست پنهان خود را مگیر تنها
بس تیز گوش دارد مگشا به بد زبان را
بر چشمهٔ ضمیرت کرد آن پری وثاقی
هر صورت خیالت از وی شدهست پیدا
هر جا که چشمه باشد، باشد مقام پریان
[...]
تا جسته برق رویت از عکس روی زیبا
افتاده شعلهٔ او در خرمن دل ما
تاب تجّلیّ حسن، جز عشق ما ندارد
محکمترست با تو، عهدم ز سنگ خارا
در فقر اگر ندارم، جز چهرهٔ تو وجهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.