مدتی بستم لب از گفتار عشق
تا نگویم با کسی اسرار عشق
لاجرم سر انا الحق فاش شد
میروم منصور وش بر دار عشق
عاشق از کس راز نتواند نهفت
کازجبینش ظاهر است آثار عشق
آتش نمرود نبود هوشدار
گو خلیلا پا منه در نار عشق
میل گلشن هرگزت نبود دلا
گر خلد در پای جانت خار عشق
مشتری گو جان بیاور کامده
یوسفی در جلوه در بازار عشق
گر نبخشاید طبیب عاشقان
کی شفا جوید زکس بیمار عشق
هر چه را بینی عیاری کرده اند
صیرفی کو تا کند معیار عشق
حیرتم از کار نساجان صنع
کاز چه میبافند پود و تار عشق
عشق اقدس مرتضی و عاشقان
غافلند از قدر و از مقدار عشق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون تو نه مردی نه زن در کار عشق
کی توانی کرد حل اسرار عشق
بر فلک زد پرتو انوار عشق
آسمان چون ذره شد در کار عشق
پست طاقت طاق گشت از بار عشق
پای دل مجروح شد از خار عشق
بر زبان ناید کسی را نام دل
جان فروشانند در بازار عشق
بس گران باریست بار عشق و صبر
[...]
تافت بر جان و دلم انوار عشق
ای هزاران جان و دل ایثار عشق
بر میان جان خود بستیم باز
از پی ترسائی زنار عشق
گر بدیدی روی او مؤمن شدی
[...]
از ملامت سخت گردد کار عشق
وز ملامتگر فزون تیمار عشق
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.