گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

امشبم خورشید سرزد از وثاق

ماه از این خجلت فتاد اندر محاق

کی چمد سرو چمن در انجمن

ماه کی دیدی نشیند در رواق

مطربا چنگی و ساقی ساغری

کاینچنین شب نادر افتد اتفاق

در درون بلبله خون رزان

بسته کامشب در گلو دارد حناق

آفت دل شاهدان بذله گوی

دشمن دین ساقیان سیم ساق

از نگینی بد سلیمان را حشم

داشت جم از فیض جامی طمطراق

سده کرد از آب می مینا بریز

در قدح شاید گشاید از فواق

من نمیدانم گنه را از ثواب

شرع آشفته بود صدق و وفاق

از نجف هرگز نمی آیم بخلد

شیخنا بگذر مکن تکلیف شاق

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
اثیر اخسیکتی

در فراقت طاقت من گشت طاق

مستغاث از جور و بیداد ازفراق

جفت اندوه و فغانم روز و شب

تا بماندَستَم، من از وصل تو طاق

جز خیال تو ندارم هم نشین

[...]

حکیم نزاری

دوستان آه از فراق آه از فراق

الغیاث از اشتیاق از اشتیاق

دفع غم را جز می استعداد نیست

کم ترک می افتد آن هم اتفاق

وقت وقتی جرعه ای گر می چشم

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
جهان ملک خاتون

بر لب آمد جان ما از اشتیاق

شد چو صبرم تلخ از هجران مذاق

از دو چشم پر غمم خون می چکد

یک زمان از شوق و یک دم از فراق

در فراق روی خوبت ای صنم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه