زشهر تا مه بیمهر من شده است مسافر
مرا بر آتش غم همچو دود ساخت مجاور
مه دو هفته من ماههاست در سفرستی
زشهر کی قمری جز مهی شده است مسافر
بهفت دفتر و آثار هر ملل که رسیدم
بهر کتاب شده منکران عشق تو کافر
به نرد عشق تو خوش باختیم عقل و دل و دین
که پاک باز نکوتر بود حریف مقامر
بفکر امر خطریست هر کسی و مرا خود
نکرده جز خطر عشق تو خطور بخاطر
نه ماه راست چوسروت چمان قدی متمایل
زسرو کی بدمد گل بدین صفت متواتر
وفور نعمت حسنت ندیده است همانا
که گفت نعمت باغ بهشت آمده وافر
من و محبت تو غیر از این بگو عملم کو
اگر چه زاهد شهر است بر عمل متظاهر
حساب روز قیامت چو با تو شد سر وکارش
چه غم بفسق گر آشفته تو شد متجاهر
سحر زهاتف غیبی شنیدم این که همیگفت
علیست باطن و ظاهر علیست اول و آخر
تو را جواهر منظوم چون نثار علی شد
سزد نثار بیارندت ار ز عقد جواهر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به حسن عارض چون ماه و زیب چهرهٔچون خور
ببردی از بر من دل، بخوردی از دل من بر
ز رشک طلعت خوبت بریزد اختر گردون
ز اشک چشمهٔ چشمم بمیرد آتش اختر
به صید عاشق بیدل گشاده زلف تو چنگل
[...]
قد تو قامت طوبی لب تو شربت کوثر
خط تو سر خط خوبی خد تو لاله نوبر
فرید عالم و زیب جهان و زینت کشور
که کشور هنرش شد به نوک خامه مسخر
فروغ بزم هنر باشد آنکه محفل دانش
زنور شمع وجودش مزین است و منور
ملا ذو مفخر ارباب نظم آمده کورا
[...]
گدای راهنشین گر کند تصور شاهی
اثاث پادشهانش شود چگونه میسر
نه هرکه را که درافتد به دل خیال خلافت
برند باجش بر در نهند تاجش بر سر
در آن محال که وهم و گمان مجال ندارد
[...]
رسید نامه فتح عبید زشت بد اختر
ز شهر کوفه ویرانه به مدینه اطهر
برای خواندن آن نامه روسیاه خطیبی
بسان سکه خارج نمود جای به منبر
نوشته بود که الیوم دور دور یزید است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.