گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

با تیغ بر سرم تاخت آن ترک ماه منظر

ماهی هلال بر کف مهری کشیده خنجر

چشمان دو ترک خوانخوار ابروی چون دم مار

عقرب دو زلف جرار آکنده خوی بمنظر

بگشوده چین گیسو کرده گره بر ابرو

خائیده لب بدندان بر لعل سوده گوهر

برجسته از شکر خواب وز خشم در تب و تاب

پر از عتاب عناب آلوده زهر و شکر

پوشیده ترک مستش از خط سبز خفتان

زلف زره مثالش داودوش زره گر

مشکینه درغ گیسو پوشیده دوش بر دوش

از کاکل معنبر مغفر نهاده بر سر

لشکر کشیده مژگان غمزه بر او سپهبد

با این سپه همی کرد تسخیر هفت کشور

زآن ساعد بلورین و آن پنجه نگارین

بس خون روان زدیده بس دستها به داور

خال و خط نگاهش با چشم دل سیاهش

بهر شکست اسلام پیوسته خیل کافر

تن بود سیم خام و آهن در او نهفته

دل بود سنگ خارا رخ آینه سکندر

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

فرخی سیستانی

آن کیست کاندر آمد بازی کنان ازین در

رویی چو بوستانی از آب آسمان تر

باز این چه رستخیزست این خود کجا درآمد

این را که ره نمودست از بهر فتنه ایدر

ای دوستان یکدل، دل باز شد ز دستم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
قطران تبریزی

آذر فرو زو می خور شاها بماه آذر

آیین ماه آذر بوی می است و آذر

باد ابد رد مانده دشمنت چون کمانه

بگذار شادمانه صدا ور مزدو آذر

یک بخشش تو کردن بار دویست گردون

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

آن دلفریب دلکش و آن دلربای دلبر

با صد هزار کشی خندان درآمد از در

تنبول کرده آن بت تنبول کرده پیدا

سی و دو نار دانه در نار دانش اندر

تا کیمیای حسنش کرده ست لعل درش

[...]

امیر معزی

فرخنده باد و میمون این مجلس منور

بر شهریار گیتی شاهنشه مظفر

شاهی کجا رسیدست از همت بلندش

تختش به هفت گردون عدلش به هفت کشور

اَسْلاف را به عدلش جاه است تا به آدم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
جمال‌الدین عبدالرزاق

دیدی تو اصفهانرا آنشهر خلد پیکر

آن سدره مقدس آن عدن روح پرور

آن بارگاه ملت وان تختگاه دولت

آن روی هفت عالم وانچشم هفت کشور

هر کوچه جویباری محکم بمهر عصمت

[...]