گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

میخوارگان بساط طرب چون بگسترند

اول ز پرده دختر رز را برآورند

از گیسوان حور بروبند بزم را

از بهر فروش بال فرشته بگسترند

مه‌طلعتان ساده بیارند از بهشت

ناهید و بربطش پی رامش بیاورند

سینا کنند سینه خویش از فروغ می

وآنگه ز نخل طور در آن بزم برخورند

روشن کنند شمع ز رخساره بتان

بادام و شکر از لب و چشمانشان برند

آید به رقص ساقی و می افکند به دور

دوری کشند و پرده بر افلاک بردرند

هشیارگان ستاره‌شمار و منجمند

دوری که می‌زند قدح و جام بشمرند

خیزند صوفیان و نشینند عارفان

دستی زنند و سر به گریبان فرو برند

مستان خراب یک دو سه پیمانه شراب

مستان عشق خم زده و پا بیفشرند

مستان می ز عقل همی‌برگذشته‌اند

مستان تو ز دین و دل و عقل بگذرند

مستان می سرود بگویند با غزل

مستان عشق مدحت حیدر بیاورند

آشفته‌وار هرکه کشد می ز جام عشق

او را به خاک درگه میخانه بسپرند

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصرخسرو

جان و خرد رونده بر این چرخ اخضرند

یا هردوان نهفته در این گوی اغبرند؟

عالم چرا که نیست سخن گوی و جانور

گرجان و عقل هر دو بر این عالم اندرند؟

ور در جهان نیند علی‌حال غایبند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
ادیب صابر

این عالی اختران که بر این چرخ اخضرند

اندر علو عیال علی بن جعفرند

چندین هزار سال به چندین هزار چشم

مثلش ندیده اند ز چندین که بنگرند

اخلاق او چو عقل همی منفعت دهند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ادیب صابر
نجم‌الدین رازی

مرغان او هر آنچه از آن آشیان پرند

بس بیخودند جمله و بی بال و بی پرند

شهباز حضرتند دو دیده بدوخته

تا جز به روی شاه به کونین ننگرند

بر دست شاه پرورش و زقهٔافته

[...]

مولانا

پیکان آسمان که به اسرار ما درند

ما را کشان کشان به سماوات می‌برند

روحانیان ز عرش رسیدند، بنگرید

کز فر آفتاب سعادت، چه با فرند!

ما سایه‌وار در پی ایشان روان شویم

[...]

همام تبریزی

این مقبلان که باخبر از روز محشرند

جان را به دین و دانش و طاعت بپرورند

از حسن خلق همچو بهشتی مزینند

یا بند روح روح چو در خویش بنگرند

در بحر فکر غوطه زنانند روز و شب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه