از سر چو کله در برم آن ترک براندازد
هر کس نظری دارد در پاش سراندازد
بی دیده نمیبیند رخسار نگارین را
هر کو بصری دارد بر تو نظر اندازد
گر بگذری از کنعان ای یوسف روحانی
یعقوب زدل بیرون مهر پسر اندازد
در طور غم عشقت چون شعله زند آتش
صد کوه چو سینا را پرت از کمر اندازد
آنرا که نظر روزی افتاد بر آن منظر
حاشا که نظر هرگز جای دگر اندازد
کو ساقی میخانه کز لطف کریمانه
از هر دو جهان ما را خوش بیخبر اندازد
هر چند بپوشانی خورشید تو در منظر
ناچار که خور پرتو بر بام و در اندازد
آشفته غم هجرش بنوشتی و میترسم
کاتش نی کلک تو در خشک و تر اندازد
اکسیر شود خاکم برتر شوم از افلاک
گر پیر مغان از مهر بر من نظر اندازد
آن دست خدا حیدر آن حیدر اژدر در
کز هر نظر امکان را طرح دگر اندازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کو عیسی روحانی تا معجز خود بیند
کو یوسف کنعانی تا جسم براندازد
کو تایب صد ساله تا بر شکن زلفش
حالی بسر اندازی دستار در اندازد
هر تار ز مژگانش تیری دگر اندازد
در جان شکند پیکان چون در جگر اندازد
کافر که رخش بیند با معجزهٔ لعلش
تسبیح در آویزد، زنار دراندازد
دلها به خروش آید چون زلف برافشاند
[...]
ترسا بچهٔ مستم گر پرده براندازد
بس سر که ز هر سویی بر یکدگر اندازد
از دیر برون آمد سرمست و پریشان مو
یارب که چه آتشها در هر جگر اندازد
چون زلف پریشان را زنار برافشاند
[...]
چون طوطی خطّ تو پر بر شکر اندازد
مرغ دل من آتش در بال و پر اندازد
صوفی ز می لعلت گر نوش کند جامی
تسبیح بر افشاند سجّاده بر اندازد
چون تیر زند چشمت سیاره هدف گردد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.