زاهد و محتسب و شیخ بهم پیوستند
تا در میکده را بر رخ رندان بستند
گر به بندند در میکده یا بگشایند
خیل مستان خم عشق تو بی می مستند
جملگی عقرب جراره و با نیش جفا
بتقاضای طبیعت دل مستان خستند
تا که رفته ززمین جانب افلاک امشب
کز پی رقص ملایک بهوا می جستند
غمزه و خال و خط و زلف تو اندر ره دل
آه کاین سلسله طرار بهم همدستند
گر زمستان تو گستاخ زند سر سختی
که سلامیت بگویند و دعا بفرستند
نام سامان نبری در بر عشاق ایدل
که چو آشفته بآن سلسله مو پیوستند
عارفان کز خم زلف تو کمندی دارند
جمله زنجیر تعلق زجهان بگسستند
دست افتاده زپایان ره عشق بگیر
زآنکه تو دست خدائی و همه بی دستند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی تضادها و زیباییهای عشق و مستی میپردازد. زاهد، محتسب و شیخ به هم میپیوندند تا در میکده را بر روی رندان ببندند. با این حال، عشق و می عشق تو باعث میشود که مستان همچنان مست باشند. شعر به تلخیهای دنیا و سختیها اشاره دارد، اما در عین حال زیباییهای عشق و تأثیر آن بر دلها را نیز توصیف میکند. در پایان، شاعر به دست خداوندی اشاره میکند که توانایی نجات را به عاشقان میدهد، در حالی که سایرین در جستجوی عشق هستند و دستشان به آن نمیرسد.
هوش مصنوعی: زاهد، محتسب و شیخ با هم متحد شدند تا ورود رندان به میکده را ممنوع کنند.
هوش مصنوعی: اگر در میکده را ببندند یا باز کنند، جمعیت دیوانگان همچنان به عشق تو بیشراب سرمست و شاداب هستند.
هوش مصنوعی: همه جانوران خود را به زهر و آسیب رساندن مشغول کردهاند و دل شاداب عاشقان از درد و سختی طبیعت خسته شده است.
هوش مصنوعی: امشب از زمین به سمت آسمان رفتهاند، زیرا فرشتگان در حال رقص و شادی هستند و به آسمان پرواز میکنند.
هوش مصنوعی: نگاه و جذابیت تو، با لکهٔ خال و زیباییهای خط و موهایت، باعث شدهاند که دل من در این راه دچار درد و رنج شود، زیرا همهٔ این زیباییها انگار با هم همدست شدهاند تا من را در غم و اندوه نگه دارند.
هوش مصنوعی: اگر زمستان تو بیپروا و سختگیر باشد، کسانی هستند که به تو سلام و دعا خواهند فرستاد.
هوش مصنوعی: در عشق و محبت، نام کسی را در کنار دیگران نبر که این دلباختگان، تحت تأثیر زیبایی و جذابیت او به هم پیوسته و گم شدهاند.
هوش مصنوعی: عارفانی که از پیچ و خم موهای تو، به عنوان تکیهگاه و دلبستگی استفاده کردهاند، همگی از چنگال وابستگی به دنیا رها شدهاند.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، دست کسانی را که از راه ماندهاند بگیر، زیرا تو دارای نیروی خدایی هستی و دیگران فاقد چنین قدرتی هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بلبلان سحر از جام صبوحی مستند
می پرستان سحر خیز بمی بنشستند
توبه ی زاهد سجّاده نشین بشکستند
کوه را تا کمر از لاله ی حمرا بستند
به نمازت که هزاران ز بشر پیوستند
صد هزاران ز ملایک به هوا صف بستند
تا به تعظیم نهال تو ز جا برجستند
سروها یکقلم از پای دگر ننشستند
از تماشای تو نظارگیان راست دو عید
تا دو ابروی هلال تو به هم پیوستند
مزن ای شانه به هم زلف دلاویزش را
[...]
آه از آن عهد ولایت که بنامش بستند
دل او را خستند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.