ایدل غم عشق ریشه ات کند
از کوی بتان تو رخت بربند
از تیر نظر بخون نشستی
ای دیده در نظر فروبند
تو مور و بود حریف تو پیل
تو کاهی و عشق کوه الوند
حاشا که بود تو را نصیبی
جز زهر از آن لب شکرخند
این نغمه کیست کاید ازنی
جانسوز نوائید زهر بند
شدجای دلم بکوی تو تنگ
از بسکه بروی هم دل افکند
فرصت ندهند مشتری را
زین سان که مگس نشسته بر قند
ناسور نمود زخمت ایدل
نه از پند تو راست سود و نه بند
چون نیست تو را دگر علاجی
این است صلاح تو که یکچند
آشفته صفت بری زاغیار
با مهر علی کنی تو پیوند
از بلبل زند خوان بیاموخت
زردشت کتاب زند و پازند
مجنون شده ای زشور لیلی
یعقوب شدی زمهر فرزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خوانده کتاب زند و پازند
زین خواندن زند تا کی و چند؟
دل پر ز فضول و زند برلب
زردشت چنین نبشت در زند؟
از فعل منافقی و بیباک
[...]
تا کی غم خان و مان و فرزند
چند انده نان و جامه تا چند
چندانکه درین جهانی ای شیخ
بر خویش گری و بر جهان خند
ای یازده امهات و نه آب
نازاده خلف تر از تو فرزند
قهر تو دو رخ نهاده بر زهر
لطف تو سه ضربه داده بر قند
شیر اجم از تو ریسمان صید
[...]
ای روح صفات اهرمن بند
وی نوک سنان آسمان رند
در نعش و پرن زنند طعنه
نظم تو و نثرت ای خداوند
هر بیخ ستم که دهر بنشاند
[...]
گر دل دهی ای پسر بدین پند
از پند پدر شوی برومند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.