گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

ترک من چون سر آن زلف معنبر شکند

قیمت مشک ختا رونق عنبر شکند

در بهشت رخت از لعل تو ساقی گردد

در بهشت ابدی رونق کوثر شکند

عاشق خاص بود محرم خلوتگه یار

این مقامی است که جبریل در او پر شکند

همچو خورشید که خیل مه و سیاره شکست

مه من دستگه خسرو خاور شکند

ترک چشم تو ندانم که چه مذهب دارد

که خورد خون مسلمان دل کافر شکند

گر برد نقش رخت تحفه کس از فارس بچین

مانی ازخجلت خود خامه بدفتر شکند

این غزل خواند اگر مطرب خوش نغمه بهند

هیچ طوطی نکند میل که شکر شکند

بسته از شش جهتم خصم چو مژگان بتان

مگرش تیغ کج فاتح خیبر شکند

وصی و بن عم و داما نبی شیر خدا

که بشمشیر دو سر فرغظنفر شکند

زشرف پای گذارد بسردوش نبی

تا بت آذری از بام حرم برشکند

کرده بر گردن خود طوق سگش آشفته

تا که از فخر به سر افسر قیصر شکند

 
 
 
محتشم کاشانی

آه از آن لحظه که مجلس به غضب در شکند

دامن افشاند و می ریزد و ساغر شکند

می‌رود سرخوش و من بر سر آتش که چه وقت

مست باز آید و غوغا کند و درشکند

دست ز احباب ندارد چو کشد خنجز ناز

[...]

هاتف اصفهانی

دل عشاق روا نیست که دلبر شکند

گوهری کس نشنیده است که گوهر شکند

بر نمی‌دارم از این در سر خویش ای دربان

صد ره از سنگ جفای تو گرم سر شکند

یغمای جندقی

عیب مفتی نه همین است که ساغر شکند

این حریفی است که دندان پیمبر شکند

شیخ...خر کیست که جوهر ریزد

سنگ ... سگ کیست که گوهر شکند

کام در گردش جام است به چرخ اندازید

[...]

بلند اقبال

ترک من مست چوشد طرف کله بر شکند

ساقیا کن حذر آن وقت که ساغر شکند

ساتکین وقدح وبلبله وشیشه وجام

همه را بر سر هم ریزد ویکسر شکند

دلبران دل شکنندآن بت کافر گه دل

[...]

جیحون یزدی

عشق لبهای تو بازار تذکر شکند

ناز حسنت دل ما را بتصور شکند

توبه را غمزه ات از روی تهور شکند

دست جمال فتد گردن اشتر شکند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه