شکر از لعل تو گفتم که نشانی دارد
کی چو آن لعل شکربار بیانی دارد
وعده وصل بفردا دهدم پنداری
باز بر هستیم آنشوخ گمانی دارد
هوس جنت فردوس ندارد فردا
هر که در میکده امروز مکانی دارد
نه عجب سوختن خرمنش از آتش شوق
هر که همخانه بخود برق یمانی دارد
هدف تیر نظر کاش کند مرغ دلم
ترک مست تو که در دست کمانی دارد
جز زسرو قد تو از همه قید آزاد است
هر که قمری صفت از عشق نشانی دارد
سرو پیش قد تو جلوه تواند حاشا
یا که پیش لب تو غنچه دهانی دارد
کرده طی در قدم اول جولانگه عمر
توسن عشق چه بگسسته عنانی دارد
همه شب در غم هجران جمالت چون شمع
سوزد آشفته و پرشعله زبانی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر از شکری لطیفی میگوید که بیانکننده زیبایی معشوقش است و در ارتباط با وعده وصل، به آرزوی دیدار اشاره دارد. او همچنین به لذتهای دنیوی و شوقهای عاشقانه میپردازد و از آتش شوقی که در دل عاشقان است، سخن میگوید. شاعر به این نکته اشاره میکند که تنها عشق و زیبایی معشوق میتواند انسان را آزاد کند و بدون حضور او، همه چیز بیمعنی است. در انتها، توصیف آتش عشق و غم جدایی از محبوب باعث میشود عاشق در شبها مانند شمع بسوزد و دلتنگیاش به اوج برسد.
هوش مصنوعی: من از زیبایی و شیرینی وجود تو گفتم که نشانهای دارد. آیا مانند آن لعل شیرین، توصیفی وجود دارد؟
هوش مصنوعی: به او گفتهام که به زودی به ملاقات خواهیم رسید و او فکر میکند که باز هم به من علاقه دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دنیای امروز از لذتها و خوشیها بهرهمند است، نباید به بهشت و نعمتهای آن در آینده فکر کند، زیرا چنین فردی در حال حاضر در چرخه لذتهاست.
هوش مصنوعی: شگفتی نیست که عشق باعث سوختن دل او شده است؛ چرا که هر کسی که با محبت و زیبایی عجین باشد، این احساسات را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده آرزو دارد که تیر نگاه معشوق به قلبش اصابت کند و روح او را تحت تأثیر عشق قرار دهد. او به تصویر کمان اشاره میکند که نمادی از قدرت و جذابیت معشوق است و دل او را به طرز زیبایی به سوی عشق و شوق سوق میدهد.
هوش مصنوعی: تنها به خاطر قامت زیبای تو، همه چیز دیگر آزاد است. هر کسی که مانند قمری عاشقانه احساس کند، از هر قید و بندی رهاست.
هوش مصنوعی: سرو به زیبایی تو نمیتواند خود را نشان دهد و گل نیز در برابر لبهای تو، جذابیتی ندارد.
هوش مصنوعی: در آغاز مسیر زندگی، عشق به شکل یک اسب تندرو و جوانهزن آماده جهش است و در این راه هرگونه محدودیتی را نمیپذیرد.
هوش مصنوعی: در تمام شب به خاطر دوری و جدایی از چهرهات مانند شمعی میسوزم و در حالی که آشفته و پرشعله هستم، احساساتم را نمیتوانم بیان کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن شکرخنده که پرنوش دهانی دارد
نه دل من که دل خلق جهانی دارد
به تماشای درخت چمنش حاجت نیست
هر که در خانه چنو سرو روانی دارد
کافران از بت بیجان چه تمتع دارند
[...]
اندرین شهر دلم سرو روانی دارد
که ز شکر سخن از پسته دهانی دارد
چون خرامد نکند هیچ نظر از چپ و راست
نیست آگه که بهر سو نگرانی دارد
گر بشب خواب کند زنده نباشد آن کس
[...]
گرچه سرو چمن از آب روانی دارد
نتوان پیش قدت گفت که جانی دارد
به لب تشنه نشان می دهد از آب حیات
خاک راهی که ز پای تو نشانی دارد
عاشق ار قد نو خوانده به گمان سرو بهشت
[...]
شاهد آن نیست که موییّ و میانی دارد
بندهٔ طلعتِ آن باش که آنی دارد
شیوهٔ حور و پری گرچه لطیف است ولی
خوبی آن است و لطافت که فُلانی دارد
چشمهٔ چشمِ مرا ای گلِ خندان دریاب
[...]
دل به رویت هوس صحبت جانی دارد
جان به فکر دهنت عیش نهانی دارد
دیده چون اشک اگر در طلبت بشتابد
بگذارش که به رویت نگرانی دارد
تا دلم مذهب خوبان سبک روح گرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.