اگر آن ترک سیهچشم به شیراز آید
بختِ برگشتهٔ عُشّاق ز در باز آید
هر که منصورصفت جا به سر دار گزید
در میان صف عشاق سرافراز آید
هر کجا ماهرخی چهره فروزد چون شمع
دل سراسیمه چو پروانه به پرواز آید
در جنون نیک سرانجام بود چون مجنون
هر که در مکتب عشق تو زآغاز آید
نشنوی وصف گل الا به چمن از بلبل
گرچه هر مرغ در این فصل نواساز آید
به هوای گل رویت همه شب مرغ دلم
همره مرغ سحرگاه به آواز آید
خون بسی خورد دل و کرد نهان قصه عشق
میندانست که چشم تر غماز آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و زیبایی میپردازد و به تعبیر احساسات عاشقانه اشاره میکند. او میگوید اگر محبوبی با چشمان سیاه به شیراز بیاید، خوشبختی عشاق به درون زندگیشان باز میگردد. کسانی که در عشق، مانند منصور، سر بلند کردهاند، در میان عاشقان سرافراز خواهند بود. هر جا که زیبایی و نور باشد، دلها مانند پروانهها به سوی آن جلب میشوند. شاعر همچنین به این اشاره دارد که مشخصات گل را تنها در باغ و از بلبل میتوان شنید و در عاشقانهها، فقط دل خود را به دست پرندهای میسپارد که به یاد محبوبش میخواند. در پایان به درد دلهای پنهان در عشق اشاره میشود که حتی اشکها نیز داستان عشق را فاش میکنند.
هوش مصنوعی: اگر آن دختر زیبا با چشمهای سیاه به شیراز بیاید، شانس و خوشبختی عاشقان مجدداً به آنها بازخواهد گشت.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند منصور با ویژگیهای خاص زندگی کند، در جمع عاشقان به احترام و بزرگی خواهد رسید.
هوش مصنوعی: هر جا که زیبایی و رعنایی تابش کند، دل انسان مانند پروانهای که به سوی شمع میرود، مضطرب و بیتاب میشود.
هوش مصنوعی: در دیوانگی عشق، نتیجهای خوب وجود دارد، چون هر کسی که از آغاز در مکتب عشق تو وارد شود، به خوبی و خوشبختی خواهد رسید.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی وصف گل را بشنوی، باید به چمن بروی و صدای بلبل را گوش کنی، هرچند که در این فصل هر پرندهای نغمهای جدید دارد.
هوش مصنوعی: مرغ دل من به خاطر زیبایی و طراوت چهره تو، تمام شب همراه با مرغ سحری آواز میخواند.
هوش مصنوعی: دل بیدردی بسیاری را تحمل کرد و راز عشق را پنهان نگه داشت، اما چشمهای اشکآلود او ناخواسته خبر از غم و گریهاش میدهند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کاروانی شکر از مصر به شیراز آید
اگر آن یار سفرکرده ما بازآید
گو تو بازآی که گر خون منت در خورد است
پیشت آیم چو کبوتر که به پرواز آید
نام و ننگ و دل و دین گو برود این مقدار
[...]
هر که مشغول تو گشت از دگران باز آید
وانکه در پای تو افتاد سرافراز آید
هر کبوتر که ز دام سر زلفت بجهد
به سر دانهٔ خال تو سبک باز آید
وقت جان دادن اگر بر رخت افتد نظرم
[...]
بلبل دلشده از گل به چه رو باز آید
که دلش هر نفس از شوق به پرواز آید
آنک بگذشت و مرا در غم هجران بگذاشت
باز ناید و گر آید ز سر ناز آید
همدمی کو که برو عرضه کنم قصّه شوق
[...]
جان به شکرانه دهم گر بت ما باز آید
یا شبی با من دلسوخته دمساز آید
که رساند ز من خسته پیامی بر دوست
هم مگر باد صبا محرم این راز آید
گر گذاری کند آن سرو به خاکم روزی
[...]
بر سر حرف، گر آن چشم فسون ساز آید
با نفس سوختگی سرمه به آواز آید
از غریبی به وطن می روم و می گویم
وقت آن خوش که به غربت ز وطن باز آید
ذوق کاوش اگر این است که من یافته ام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.