بسته بر آفتاب چو مشکین نقاب را
پردهنشین نموده ز شرم آفتاب را
پروانه جمال تو شد شمع آفتاب
شاید کزین شعاع بسوزی حجاب را
ملک دلم خراب از آن کردست عشق
تا آفتاب بیش بتابد خراب را
آن را که با شب سر زلفت بود حساب
اندیشه نیست پرسش روز حساب را
جز مرغ دل که با خم زلف تو عهد بست
هم آشیان بصعوه که دیده عقاب را
خضر از هوای لعل تو آب حیات خورد
چون تشنهای که آب شمارد سراب را
آندم که تو سوار شوی بر سمند ناز
از حلقههای چشم بسازم رکاب را
ای لعل نوشخند مکن کم خدای را
از مدعی عنایت و از ما عتاب را
خوبم دلا زمردم دیده طمع مدار
طوفانزده به دیده دهد راه خواب را
عیسی که مرده زنده نمودی به یک خطاب
استاده کز لبت شنود آن خطاب را
آشفته دل به نرگس مستت نیاز کرد
عاقل ز مست منع نکرده کباب را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و ویژگیهای محبوب خود میپردازد. او از آفتاب به عنوان نماد نور و زندگی استفاده میکند که محبوبش را میتاباند و بر دل عاشق تأثیر میگذارد. شاعر به عشق و شوقی که به محبوبش دارد اشاره میکند و نشان میدهد که این عشق او را ویران کرده است. او همچنین به زلف محبوب اشاره میکند که تاریکی شب را به حساب میآورد و دل عاشق را مشغول و درگیر میکند.
شاعر عشق را به آب حیات تشبیه میکند که میتواند زندگی بخشد. در ادامه، شاعر از قدرت محبوبش سخن میگوید که میتواند حتی مرده را زنده کند. در نهایت، او به وضعیت خود به عنوان یک عاشق آشفته اشاره میکند و به نرگس مست محبوبش نیازمند است. در کلیت، شعر حول محور عشق و جذبه محبوب میگردد و بیانگر شان و منزلت عشق در زندگی شاعر است.
هوش مصنوعی: چون پردهنشینی به رنگ تیره، خورشید را از خود پوشانده و به خاطر شرم خود، مانع تابش نورش شده است.
هوش مصنوعی: پروانه زیبایی تو به مانند شمعی در برابر آفتاب شده است، شاید از این نور و روشنی تو بتوانی حجاب را بسوزانی.
هوش مصنوعی: عشق باعث شده که دل من به شدت ویران شود، به طوری که همچون خورشید، این ویرانی هر روز بیشتر و بیشتر نمایان میشود.
هوش مصنوعی: کسی که با تاریکی شب، در یک رابطه عمیق و عاشقانه با موهای تو بوده، دیگر نیازی به فکر کردن به روز و حساب و کتاب ندارد.
هوش مصنوعی: تنها پرندهای که به خاطر تو و با زلف تو پیمان بسته، همان مرغ دل است؛ بقیه به سرعت و با دید عقاب نمیتوانند با تو همخانه شوند.
هوش مصنوعی: خضر به خاطر عشق به لعل تو آب حیات را نوشید، انگار که او یک تشنه است که آب را در سراب میبیند و آن را واقعیت میپندارد.
هوش مصنوعی: زمانی که تو بر اسب زیبا و فریبای خود سوار شوی، از حلقههای چشمت به جای رکاب استفاده میکنم.
هوش مصنوعی: ای لعل، لبخند نزن! خدا را از کسانی که ادعای محبت دارند ناامید مکن و از ما نیز دلگیر نباش.
هوش مصنوعی: من حال خوبی دارم، ای دل، از من دوری کن و به چیزی که میخواهی دست نیابید. چون من در بین طوفانها هستم و چشمانم خواب را به من نشان میدهد.
هوش مصنوعی: ای عیسی، تو که مردگان را به یک فرمان زنده کردی، ایستادهای و آن فرمان را از لبان تو میشنوند.
هوش مصنوعی: دل پریشان به زیباییهای تو نیاز دارد، چرا که عاقل هیچگاه شراب و مستی را از کباب و خوشی منع نکرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بر عقاب کرده تقدم ثواب را
وی بر خطا گزیده طریق صواب را
در مستی ار ز بنده خطایی پدید شد
مست از خطا نگردد واجب عقاب را
گر در گذاری از تو نباشد بسی دریغ
[...]
ساقی کمی قرین قدح کن شراب را
مطرب یکی به زخمه ادب کن رباب را
جام از قیاس آب و می از جنس آتش است
ساقی نثار مرکب آتش کن آب را
بفکن مرا به باده ای و مست و خراب کن
[...]
گر ماه من برافکند از رخ نقاب را
برقع فروهلد به جمال آفتاب را
گویی دو چشم جادوی عابدفریب او
بر چشم من به سحر ببستند خواب را
اول نظر ز دست برفتم عنان عقل
[...]
دیوانه می کنی دل و جان خراب را
مشکن به ناز سلسله مشک ناب را
بی جرم اگر چه ریختن خون بود و بال
تو خون من بریز ز بهر ثواب را
بوی وصال در خور این روزگار نیست
[...]
زان پیش کاتصال بود خاک و آب را
عشق تو خانه ساخته بود این خراب را
مهر رخت ز آب و گل ما شد آشکار
پنهان به گل چگونه کنند آفتاب را؟
تا کفر و دین شود، همه یک روی و یک جهت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.