نقش رخ یار سرو قامت
بر دل بنشست تا قیامت
کی سود کند مرا نصیحت
سودا ننشیند از ملامت
گشتیم بپا و سر جهان را
کردیم بکوی تو اقامت
هر کار که کرده ایم جز عشق
حاصل نشدش بجز ندامت
مگریز زعشق عافیت سوز
کو آفت دین شد و سلامت
شاید شوم ار علم برندی
کز عشق تو باشدم علامت
آشفته بکوی میکشان رو
وز پیر مغان بجو کرامت
آن صاحب رتبه سلونی
آن والی کشور امامت
از شیخ طمع ببر که هرگز
ناید زلئیم جز لئامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درخواستی آنچه بود کامت
درخواسته خاص شد به نامت
مهر تو نگار سرو قامت
بر من رقمست تا قیامت
خو کرده به گوشهٔ ندامت
زندانی درد، تا قیامت
ده چیز نبی حق به امت
فرمود علامت قیامت
هم نامه نامهاست نامت
قانون نجات شد کلامت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.